دو شعر از گلاره جمشیدی

مجموعه شعررنگین کمانی بر پیشانی/ نشر فصل پنجم جمشیدی-گلاره

ترجمه کتاب آوازهای کوچکی برای ماه/ نشر افق

دو شعر از گلاره جمشیدی

 

شعر اول:

 

ساز را که به دست گرفتی

پنجره ها را بستم

درخت ها

تاب طوفان نداشتند…

*

دست از ساز زدن کشیدی

کوک آوازهایی که به حنجره ام دوخته بودی

در رفت

نُت ها، پرنده های کوچک سیاهی

که به اطراف پرکشیدند

و جایی دور

بر زمین افتادند…

شعر دوم:

بگذار چیزی از تو بدانم

نام مدرسه ات را

یا موسیقی محبوب ات…

همان کوچک های مضطرب

همین بزرگ های جادویی

مشت تو را پیش من باز می کند

 

تا دست ها همدست که شوند

فالت را گرفته و نگرفته

ببندم چشمانم را و

بی  برو برگرد و بگیر و ببند

آرام

انگشت اشاره ام را

عمود

روی لبهات…

چه می خواهم از تو بدانم

که نمی دانم؟

 

 

 

 

اشتراک گذاری: