دو شعر از احمد مطر / ترجمه ابراهیم حاج محمدی

دو شعر از احمد مطر

ترجمه ابراهیم حاج محمدی

سِرّ المِهنَة
إثنانٍ فِي أوطانِنا

يَرتَعِدان خِيفةً

مِن يَقظةِ النائِم :

اللِصُّ . . و الحاکِم !

 

راز حرفه
از ترس آنكــــــه خفتــــه اي بيدار گردد
بر خويش مي لرزد دوكس در كشور ما
زان دو يكي دزد اســت بي ترديد ، حتما
وان ديگــــــري هم حاكــــم غارتـگر ما !

 

إبتِهَال
كُلُّ مَن نَهوَاهُ مَاتَ

كُلُّ مَا نَهوَاهُ مَاتَ

رَبِّ سَاعِدنَا بِإِحدَى المُعجِزَاتِ

وَأَمِت إِحسَاسَنَا يَوماًً

لِكَي نَقدِرُ أَن نَهوِى الوُلاةَ!
نيايش
هر كه عاشقش شديم ، مُرد
هر چه عاشقش شديم، مُرد
پس چه مي شود خداي مهربان؟
چشمه اي ز معجزات خويش را دهي نشان،
حسّ پاك عشق را بگيري از نهادمان،
تا شويم،‌

اشتراک گذاری:

مدیریت سایت

عضویت در خبرنامه

درخبرنامه ما عضو شوید