رفتن به بالا
  • شنبه - ۲۵ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۰:۳۳
  • کد خبر : ۳۷۲۷
  • چاپ خبر : «همیشه» از: گیوم آپولینر  ترجمه: شادی سابجی

«همیشه» از: گیوم آپولینر ترجمه: شادی سابجی

دو شعر از گیوم آپولینر

ترجمه شادی سابجی

این است ….

 

این است حقیقتِ عکس هایی که بر روی قلبم است

تنها همین حقیقت را می خواهم

این حقیقت تنها ست

چیز دیگری نیست

همچون بلندگویی

قلبم بی وقفه تکرارش می کند

و باز دوباره می گویدش

در هر ضربه اش

همه ی دیگر عکس های جهان جعلی اند

این عکس ها به جز شبه ها و ارواح

 ظاهر دیگری ندارند

این جهانِ منحصر به فرد

 که همچون گیاهی فلزی مرا احاطه می کند

زیرِ زمین

آه ای زندگی که خورشیدِ صبح را می مکی

این هستی منحصر به فرد، آراسته با آتش بازی 

چیزی جز کار سِحری نیست

که می توان را آن بار دیگری در شهر تولدو

در برجسته ترین مدرسه ی شرارت مطالعه کرد

و من در درون خود، هستی دیگری دارم

دقیق تر و قطعی تر

که از عکس تو درست کرده ام

 

 

C’est

C’est la réalité des photos qui sont sur mon cœur que je veux
Cette réalité seule elle seule et rien d’autre
Mon cœur le répète sans cesse comme une bouche d’orateur et le redit
À chaque battement
Toutes les autres images du monde sont fausses
Elles n’ont pas d’autre apparence que celle des fantômes
Le monde singulier qui m’entoure métallique végétal
Souterrain
Ô vie qui aspire le soleil matinal
Cet univers singulièrement orné d’artifices
N’est-ce point quelque œuvre de sorcellerie
Comme on pouvait l’étudier autrefois
À Tolède
Où fut l’école diabolique la plus illustre
Et moi j’ai sur moi un univers plus précis plus certain
Fait à ton image 

Guillaume Apollinaire

 

همیشه

برای مادام فور فاویه

 

همیشه

بی هیچ پیشرفتی دورتر می رویم

از این سیاره به آن سیاره

از این سحابی به آن سحابی

دون ژوان هزار و سه ستاره ی دنباله دار

حتی بی آن که روی زمین سفر کنی

به دنبال نیروهای تازه باش

و شبه ها و روح ها را جدی بگیر

چه بسیار هستی ها که فراموش می شوند

چه بسیار اند فراموش کاران

چه کس می داند که ما، کجا و کجای زمین را از یاد برده ایم

کریستوف کلمب کجاست، چه کسی باید قاره ایی را فراموش کند

از دست رفت

اما واقعا از دست رفت

برای این که کشفی رها شود

از دست رفت

 این زندگی برای جستن پیروزی


Toujours

À Madame Faure-Favier.

Toujours
Nous irons plus loin sans avancer jamais

Et de planète en planète
De nébuleuse en nébuleuse
Le don Juan des mille et trois comètes
Même sans bouger de la terre
Cherche les forces neuves
Et prend au sérieux les fantômes

Et tant d’univers s’oublient
Quels sont les grands oublieurs
Qui donc saura nous faire oublier telle ou telle partie du monde
Où est le Christophe Colomb à qui l’on devra l’oubli d’un continent

Perdre
Mais perdre vraiment
Pour laisser place à la trouvaille
Perdre
La vie pour trouver la Victoire 

 

*: کلیه ی حقوق این ترجمه متعلق به مترجم است و هر گونه کپی برداری از آن بدون ذکر مترجم ممنوع می باشد.

دو شعر از گیوم آپولینر

ترجمه شادی سابجی

این است ….

 

این است حقیقتِ عکس هایی که بر روی قلبم است

تنها همین حقیقت را می خواهم

این حقیقت تنها ست

چیز دیگری نیست

همچون بلندگویی

قلبم بی وقفه تکرارش می کند

و باز دوباره می گویدش

در هر ضربه اش

همه ی دیگر عکس های جهان جعلی اند

این عکس ها به جز شبه ها و ارواح

 ظاهر دیگری ندارند

این جهانِ منحصر به فرد

 که همچون گیاهی فلزی مرا احاطه می کند

زیرِ زمین

آه ای زندگی که خورشیدِ صبح را می مکی

این هستی منحصر به فرد، آراسته با آتش بازی 

چیزی جز کار سِحری نیست

که می توان را آن بار دیگری در شهر تولدو

در برجسته ترین مدرسه ی شرارت مطالعه کرد

و من در درون خود، هستی دیگری دارم

دقیق تر و قطعی تر

که از عکس تو درست کرده ام

 

 

C’est

C’est la réalité des photos qui sont sur mon cœur que je veux
Cette réalité seule elle seule et rien d’autre
Mon cœur le répète sans cesse comme une bouche d’orateur et le redit
À chaque battement
Toutes les autres images du monde sont fausses
Elles n’ont pas d’autre apparence que celle des fantômes
Le monde singulier qui m’entoure métallique végétal
Souterrain
Ô vie qui aspire le soleil matinal
Cet univers singulièrement orné d’artifices
N’est-ce point quelque œuvre de sorcellerie
Comme on pouvait l’étudier autrefois
À Tolède
Où fut l’école diabolique la plus illustre
Et moi j’ai sur moi un univers plus précis plus certain
Fait à ton image 

Guillaume Apollinaire

 

همیشه

برای مادام فور فاویه

 

همیشه

بی هیچ پیشرفتی دورتر می رویم

از این سیاره به آن سیاره

از این سحابی به آن سحابی

دون ژوان هزار و سه ستاره ی دنباله دار

حتی بی آن که روی زمین سفر کنی

به دنبال نیروهای تازه باش

و شبه ها و روح ها را جدی بگیر

چه بسیار هستی ها که فراموش می شوند

چه بسیار اند فراموش کاران

چه کس می داند که ما، کجا و کجای زمین را از یاد برده ایم

کریستوف کلمب کجاست، چه کسی باید قاره ایی را فراموش کند

از دست رفت

اما واقعا از دست رفت

برای این که کشفی رها شود

از دست رفت

 این زندگی برای جستن پیروزی


Toujours

À Madame Faure-Favier.

Toujours
Nous irons plus loin sans avancer jamais

Et de planète en planète
De nébuleuse en nébuleuse
Le don Juan des mille et trois comètes
Même sans bouger de la terre
Cherche les forces neuves
Et prend au sérieux les fantômes

Et tant d’univers s’oublient
Quels sont les grands oublieurs
Qui donc saura nous faire oublier telle ou telle partie du monde
Où est le Christophe Colomb à qui l’on devra l’oubli d’un continent

Perdre
Mais perdre vraiment
Pour laisser place à la trouvaille
Perdre
La vie pour trouver la Victoire 

 

*: کلیه ی حقوق این ترجمه متعلق به مترجم است و هر گونه کپی برداری از آن بدون ذکر مترجم ممنوع می باشد.

اخبار مرتبط


ارسال دیدگاه


۵ دیدگاه برای “«همیشه» از: گیوم آپولینر ترجمه: شادی سابجی”

  • فتی معطوفی(م کیوان) says:

    با احترام- ترجمه زیبایی بود-م کیوان

  • به قاعده من نیز باید بگویم عجب ترجمه و شعر زیبایی
    البته مترجم را نمیشناسم اما شاعر را چرا،و فکر میکنم مترجم معجزه ای کرده در حد اعجازی پیامبرانه،چون کار هرکسی نیست شاعری را از اوج تخیل و کلام چنین بدل کند به زنجموره ذهن انگار دختر دبیرستانی،و البته مترجم در این باره به شدت موفق بوده،تبریک میگویم فقط این شاعر مادر مرده را کسی بیدار نکند لطفا،چون نمیتواند خود را در لباس جدید بشناسد

  • آپولینر به دلیل فضاهای شخصی و خاص همچون نیمای ما و خیلی شاعرن خوب دیگر واقعن احتیاج به معرفی و شناخت دارند لازم هس مترجم کمی هم در مورد رگه های خیال و دنیاهای شخصی شاعر بنویسد وگرنه دنیاهای شخصی نامفهوم می مانند هنر شاعر هیچ وقت معرفی نمیشوند دست مریزاد

  • فتی معطوفی(م کیوان) says:

    سپاس از زحمت با اهمیت کشیده شده، درترجمه یک کارادبی، بداخل فضای ادبیات پارسی، ونقش مهم آن- شبی زیبا داشته باشید. م کیوان

  • .. چه بسیار اند فراموش کاران

    چه کس می داند که ما، کجا و کجای زمین را از یاد برده ایم

    کریستوف کلمب کجاست، چه کسی باید قاره ایی را فراموش کند..

    ترجمه باید قوت و شعریت شعر رو حفظ کنه. که در این ترجمه، شعر محسوس بود نه ترجمه..مریزاد