«ترسیدن»
جامی ازآب
ازدستان ابری
افتاد…
گلی!
خیس شد
کبوتری ترسید
کودکی خندید
ابر از همگی عذرخواهی کرد
آسمان بوی باران می داد
«دشمن»
شعر
دشمن زیاد دارد
ازهمگی مسن تر
پدربزرگ
«ترسیدن»
جامی ازآب
ازدستان ابری
افتاد…
گلی!
خیس شد
کبوتری ترسید
کودکی خندید
ابر از همگی عذرخواهی کرد
آسمان بوی باران می داد
«دشمن»
شعر
دشمن زیاد دارد
ازهمگی مسن تر
پدربزرگ
مدیریت سایت
عضویت در خبرنامه
درخبرنامه ما عضو شوید
دسترسی سریع
لینکهای مفید
راهنمای خدمات
نشانی ما
تلفن های تماس