شعری از امیر آشوری

امیر آشوری

شماره ۱

تهران

 ابتدای دهه ی چهل

عشق بازی در کوچه های لاله زار

و من که هنوز در شکم مادر هم جا نگرفته بودم

شماره ۲

زنی پسرش را شیر می دهد تا به جنگ نرود

شماره ۳

اواخر دهه ی شصت خورشیدی

خورشید در غروب صلح جنگ زده یخ زد

شماره ۴

آفتاب در سرزمینم

در بیداری جیب های دوخته شده محو شد

و من که در زاینده رود لباسهایم را در نیاورده به انتهای لوندی گاو خونی رسیدم

شماره ۵

هشتاد بار دور سرم چرخید شمارش وهم انگیز چهارمین دهه ی نا سرخوشی

شماره زیر صفر

تهران در ابتدای نود بار از هزار و سیصد گذشته

همه در خیابانها این بار در هم تنیده می شوند

و بوی تند خاطره ای به سکانس پایانی نزدیک می شود

ناگهان صدای مهیبی تمام بزرگراه را نشانه می رود

شماره بی شماره

جهان بمب هسته ای تولید می کند

و ما حقوق بشر را منشوری می کنیم ./.

                                                            

 

اشتراک گذاری:

مدیریت سایت

عضویت در خبرنامه

درخبرنامه ما عضو شوید