شماره ۱
تهران
ابتدای دهه ی چهل
عشق بازی در کوچه های لاله زار
و من که هنوز در شکم مادر هم جا نگرفته بودم
شماره ۲
زنی پسرش را شیر می دهد تا به جنگ نرود
شماره ۳
اواخر دهه ی شصت خورشیدی
خورشید در غروب صلح جنگ زده یخ زد
شماره ۴
آفتاب در سرزمینم
در بیداری جیب های دوخته شده محو شد
و من که در زاینده رود لباسهایم را در نیاورده به انتهای لوندی گاو خونی رسیدم
شماره ۵
هشتاد بار دور سرم چرخید شمارش وهم انگیز چهارمین دهه ی نا سرخوشی
شماره زیر صفر
تهران در ابتدای نود بار از هزار و سیصد گذشته
همه در خیابانها این بار در هم تنیده می شوند
و بوی تند خاطره ای به سکانس پایانی نزدیک می شود
ناگهان صدای مهیبی تمام بزرگراه را نشانه می رود
شماره بی شماره
جهان بمب هسته ای تولید می کند
و ما حقوق بشر را منشوری می کنیم ./.