شعری از روزبه کمالی

شعری از روزبه کمالی

 

خیابان شریعتی

 

 

موردی عجیب  

به کجا روی داده است

گمشده ها را

می برند و نمی آیم

گم نمی شویم از این جا اما

 

(شعار گروه ها اگر رژه می رفتند برسنگفرش که آسفالت شده مانده):L

« در خیابان های خیلی و خالی

به خونِ خودت پرتابی

سویِ به این طرفِ آن ور

نگاه می کنم و هر جاست».

(پایان شعار گروه ها اگر رژه می رفتند برسنگفرش که آسفالت شده مانده )

 

خطی دراز و شریعتی

تهران را به دو بخش

این طرف و آن طرفت

پرتاب می شود

1

                  (کروکی آن جا/ ها)

پس کو؟

کو به صداهای متصادم

راه می شوی

موارد مسکوت/ مجعول

در عرقی که می رسد و می سوزد

مرطوب مانده است

و حروفِ ناخوانا

ای مقاربت دهنم نشکن

با معده و

که مشت تنش

بستی به دم موهایت

می کشد به جدول رنگی

خط غیر غیر سفید

غیر سیاه

 

(اخبار از رادیو شخصی):

« هر زنی که نارحم ملتهبی دارد

مشتی به فرق سرم

من پدر بچش

از این دفعه تا هر بعد.»

(پایان اخبار از رادیو شخصی)

 

تمامش کن…

شروع نشده بیا تمامش را

رفتی و دیدی

در وریدها

از نقطه آ تا نقطه ب

2

               (شرح درون عکس/ متن است)

راه از پاهای تو بالا بالا

به کجاها

ها ها رفت

رَحِمت

می تپد و مرحوم شده باشد

چه مغناطیسی

جرق و جروق سرم شد

از طرح های مخموری و اسلیمی

روبالشی و خواب

3

         (شرح درون عکس/ متن است)

آن قدر بزرگ تر

تا ته شریعتی بدوی

و سکوت

 حرف غالب مغلوب

خود خیابان

خودتان/ مان باشد

سکوت

و ما ادریک سکوت باشد

 

(سرود گروه های دیگر اگر رژه می رفتند و سنگفرش که آسفالت نشده مانده):

«پس کو

کو که صداهای متصادم

راه می شوی

از راه می شوی؟»

( سرود نیمه تمام گروه های دیگر اگر رژه می رفتند و سنگفرش که آسفالت نشده مانده)

 

خلاصه اگر

چشم ها و نمی خارید

ورت از گرده های هرزه هرباری

آن درصد مقطوع درخت ها

در خیابان شریعتی

به عطسه نیفتد

پیر شده

روی آن خارش تاریخی

طوفانات هزار روزه

در چهارده روز جنینی

پس کو که صداها…

کو

 

 (توصیه دستوری):

«همه آن طرف های خودمان را جمع کن

جاها که نیستیم

ذیل یک کلمه

بشود جلوی جمع

جمعش بست

بفرست برود به کارهای روزمره

زخم روزهای مبادا هرگز.»

(پایان توصیه دستوری)

 

حالا

دختر باادبی هستم قربان؟

با زاری و والذ[ز]اریات

دوره بیفتیم

یکی- دو جفت از آن اثر انگشت را

برگردانید

(برای ثبت در تاریخ):

«اثر انگشت ها را به صاحبانش[ان] برگردانید

4

                  ( بدون شرح)

به جانب این سمت

به این سر و این سوها

جمع کنید بیارید.»                 

(پایان برای ثبت در تاریخ)

 

(نصیحت مادرانه):

«از خانه نیا بیرون

به خاطر:

۱ . بازتاب های کوچک نور بر دیوار

۲٫بوهای خوش روزهای تعطیل

۳٫پرزهای چسب شده با موها

۴٫گوشه های گمشده خانه.»

(پایان نصیحت مادرانه)

 

مفهوم یا لامفهوم

گمشو بیرون در تو

شور شد از دهانه رحمم

در خیابانِ به خدا سوگند

به خون خودت پرتابی

انتظاری داری ها؟

واکنش متین کلمات را؟ ها؟

با این جهاز هاضمه سنگین

نصب کنید روی جدول داغ/ رنگی

 

(برخی مطالبات مخاطبان که بر شعر رژه می روند):

«پس کو به صداها

تکانه های متجانس + نا

از راه می شدی در/ با

  • آن ها که دور شدند و نمی بینیم

این نقطه ها به جای همان ها

…………………………………………

5

                              (بدون شرح).»

(پایان برخی مطالبات مخاطبان که بر شعر رژه می روند)

 

صدا که می زند و شیئم

جسمی که از دهنش […/ها]  افتادم

پس کو که به صداها

به راه ها

 

(صدای آمبیانس که پس از پایان همچنان تکرار می شود) :

«که پس از دشواری

و پس از هر دشواری

دشواری

و همانا

از  پسِ  هر دشواری

دشواری است»

اشتراک گذاری: