شعری از مهرنوش قربانعلی

مهرنوش قربانعلی، دانش‌آموخته‌ کارشناسی زبان و ادبیات فارسی، یکی از شاعران و منتقدان معاصر است. آثار او عبارتند از: «در ناتمامی‌خود» (مجموعه شعر)، «راه به حافظه جهان» (مجموعه شعر)، «تبصره» (مجموعه شعر)،«به وقت البرز» (مجموعه شعر)، «کوک تهران» (مجموعه شعر) و «چشم اندازِ شعرِ معاصر ایران» (گفت‌وگوبا منتقدان و صاحب نظران شعر امروز). وی حضوری حرفه‌ای در مجلات و مطبوعات تخصصی ادبیات از دهه‌۷۰ داشته است و در این راستا با مجلات و روزنامه‌های تخصصی و معتبر ادبی در زمینه ارائه شعر، نقد و بررسی آثار شاعران معاصر و امروز و طرح مباحث پژوهشی همکاری داشته است. او در برخی از همایش‌های ادبی بین‌المللی، مانند همایش «همسایه در را باز کن» در ترکیه و… به عنوان سخنران، حضور به عمل آورده و برخی از آثارش به زبان‌های ترکی استانبولی، انگلیسی، فرانسه، سوئدی ،کردی و عربی ترجمه و منتشر شده است.

 

اضطراب روی دُور  دور می افتد

 

از دو لیوان

که تفاوت طعم ها را لب می زدند

طلاقی عاطفی مرا گرفت

گرفت چابکی جادوی چشمهایم را

که شعبده ی روزها را به هیچ می گرفت

گرفت بازی حرف هایی را

که بر لب هایم پناه گرفته بودند

 

گرفته ایم دو سر بازی روزها را وُ می کشیم

پرت می شویم

در « از دوستت دارم می آیم»

گره می خوریم با « مرا ببوس »

 

لیوان های روی میز به سکسکه می افتند

سایه ی عکس های روی میز خلوت است

لال درتونل های روزهای خالی می دوم، می آیی؟

حفاری تشنگی خواب می بیند، آب!

دنبال اکتشاف لبخندی سرگردانی، ؟

گنج یاب اگر ضربان قلبی را ثبت نکند

روی دُور برای آخرین بار می افتد مرا ببوس!

 

باور داری،

« نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد» ؟

ندارم!

زیبایی ام ناظری نمی خواهد؟!

جلای وطن می کنی وُ

برق گنگ معدنی شاید چشمهایت را بگیرد!

 

لیوان های روی میز لب پّر می زنند

دو سر روزها را گرفته ایم و می کشیم

پرت می شویم « در روزی

که مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت!»

 

: تاثیرم در این شعرها چه قدر است ؟

چه قدر… تاثیر… قدر…

باز و بسته می شود مردمک هایت

دالان های روز باز و بسته می شود

حرف هایم به رقص، باز

اضطراب روی دُور  دور می افتد

« از دوستت دارم می آیم »

 

دو سر روزها را گرفته ایم و می کشیم

پرت می شویم « در روزی

که کمترین سرود بوسه است

و من آن روز را انتظار می کشم

حتی روزی …      که نباشم! »

 

اشتراک گذاری: