در فتو شعر شماره ی دو، من و احمد بیرانوند به بحث مفهوم «حجم خیال در عکس» می پردازیم تا بتوانیم در این سلسله عکس ها، بعضی نکات موثر دشعر و عکس را پی بگیریم:
متن تشریح و شعر از : احمد بیرانوند
عکس از : مریم احسانی
حجم یک عکس
حجم یک شعر
یک عکاس پیش از خلق عکس، خودش حجم دارد؛ یعنی نگاهش، جای که می ایستد و جایی که دوربین را نگه می دارد(چه در دست، چه روی سه پایه یا ….) همه و همه فضایی را اشغال می کند. این اشغال فضا یعنی بودن عکاس، که پیش از ظهور عکس، اعلام حضور می کند.
اما شاعر اعلام حضور نمی کند بلکه اگر شعر، درگیر شعریت مطلق باشد تاجای ممکن شاعر ردپایش را پاک می کند تا حجمی را اشغال نکند.
به عبارتی در عکس محض- که بعدها به چگونگی محض بودن آن خواهیم پرداخت- عکاس از بودن در عکس ناگزیر است و حجمی از خودش را پیش از تولید عکس، به صورت ایستا نمایان می کند اما در شعر، شاعر می تواند هرجا خواست دوربین نگاهش را حذف کند…
گاه حجم شاعرانه ی یک عکس وقتی اوج می گیرد که عکس از تصویر به تصور تبدیل شود؛ یعنی یک عکاس اجازه بدهد عکسش خواب ببیند.
جالب اینجاست که یک عکس در دوبعد قاب، وقتی بخواهد خواب ببیند باید تلاش کند خودش را از فیزیک به متافیزیک برساند. از این روست که میل دارد از دو بعد به سه بعد پرش داشته باشد. این پرش تبدیل تصویر به تصور است؛ یعنی وقتی یک عکس از جسم خود به ذهنش فرار می کند.
ادامه دارد…
…………………………………………. اما فتو شعر این جلسه ی کارگاه:
- عنوان:
آلزایمر موقت طاقچه
- متن:
خواب مرا
توی قاب
گیر انداخته ای
چه کسی یاد گلدان را
از روی طاقچه برداشت
که جایش
توی ذهن خالیست
- حاشیه:
در رفتن گلدان، طاقچه به او می گوید:
اگر تو نباشی من چگونه تغییر فصل ها را در خواهم یافت؟
و گلدان فقط سکوت می کند
با نبودنش.
- عنوان عکس از نگاه عکس:
شطح ذهن یک حجم