رفتن به بالا

  • شعری از هیلدا دولیتل ترجمه: شهناز خسروی

     شعری از هیلدا دولیتل ترجمه شهناز خسروی   دیگر از خاطر باد رفته ­ای  دیگر از خاطر باران رفته ­ای دیگر درخشش تو را در برف و باد نخواهیم دید برف ذوب شده است برف محو شده  است و تو پر کشیده ای مانند پرنده ای  ازدست  ما مانند نوری از قلب ما تو رفته ­ای   Never More Will the Wind Never more will the wind Cherish you again Never more will the rain. Never more shall we find you bright In the snow and wind. The snow is melted, The snow is gone, ...
  • شعری از الکساندر پوشکین ترجمه مستانه پورمقدم

      شعری از الکساندر پوشکین ترجمه مستانه پورمقدم   به ...   آن لحظه ی شگرف را به یاد دارم در مقابلم ظاهر شدی،  چونان رویایی کوتاه، . چونان روحی نیک و ناب    و من غرق در اندوه نومیدی، گمگشته در هیاهوی بلند دنیا،  طنین صدایت را شنیدم، . و گاه سیمای زیبایت را به خواب دیدم    سال ها گذشت.  تندبادهای سهمگین و  ویرانگر، درهم نوردید رویای مرا  آوای پر مهرت را از یاد بردم و ...
  • چند شعر دوزبانه از نصرت الله مسعودی/ ترجمه: ساسان بازگیر

    چند شعر دوزبانه از نصرت الله مسعودی  ترجمه: ساسان بازگیر 1 آن قدر مبادی آدابم وُ از جنون دور که تا اجازه نفرمایی نمی توانم دوستت داشته باشم حالا که تا دلت بخواهد گم شده ای به نیانت از که اجازه بگیرم که تا دلم می خواهد برایت گریه کنم!   Such courteously And so kept in sanity Devoted to you, So much so that I can’t love you Without your consent. But, now that you are Too lost in distances To beg your permission, How can I take your mercy For the moment To cry ...
  • ۱۹۸۴جورج اورول/ میلاد خان‌میرزایی

                                                                                                        1984 جورج اورول میلاد خان‌میرزایی «وینستون» با اعتقادی ناگهانی و عمیق اندیشید که یکی از همین روزها، «سایم» تبخیر خواهد شد. زیادی باهوش است. به روشنی کامل می بیند و با صراحت بسیار سخن می گوید. حزب چنین آدم هایی را دوست ندارد. یک روز ناپدید می ...
  • شعری از سیلویا پلات/ بازسرایی: شهناز خسروی

    شعری از سیلویا پلات بازسرایی: شهناز خسروی   من؟ش  به تنهایی قدم می زنم  و خیابان نیمه شب زیر پاهایم کش می آید   چشم هایم را  می بندم  همه ی این خانه های رویایی با یک اشاره ی  من خاموش می شوند  و پیاز آسمانی ماه بر بالای شیروانی ها آویزان می شود   دور که می شوم درخت ها و خانه ها را کوچک می کنم و ریسمان  نگاهم می افتد به گردن لعبتکانی که نمی دانند  چگونه کوچک و ...
  • دو شعر (دو زبانه) از زلما بهادر

    دو شعر (دو زبانه) از زلما بهادر The sun is sitting dow   The sun is sitting down behind the mountain. The birds are in a dream asleep. An old tree is walking in dark street. And I ! I,m thinking about my lonely fish   That lonely fish who died in empty container. What are  you doing? Are you teaching love to white foxes of north pole? I,m so tired. Who can help me to sleep?   خورشید نشسته   خورشید نشسته پشت کوه پرنده ها در خوابی رویایی اند درختی پیر در خیابان های تاریک قدم می زند و من من به ماهی تنهایم می ...
  • شعری از امیلی دیکنسون ترجمه شهناز خسروی

    Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA ...
  • قطعه ای از شعر ساحل دوور اثر متیو آرنولد ترجمه : مستانه پورمقدم

    Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table ...
  • شعری از پرسی شلی ترجمه: مستانه پورمقدم

    Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA ...