رفتن به بالا

نمایی بسته به شعر رضا خان‌بهادر و دفتر “هوش خون” (نشر مهر و دل) / یادداشتی از رضا روزبهانی

. . . دهانی از اسم به صورت تنهایی جا مانده است و تنهایی تنها یاد نمی‌گیرد زبان خودش را روی اشیا بچرخاند تا تنهاییِ دیگرش را پیدا کند . (از متن کتاب هوش خون) . یگانه شدن آدمی در هر امری جزء ناچیزیش به استعداد و کلیتش به تلاش و استمرار او بستگی دارد. این یک قاعده‌ی کلی‌ست که هنرمند هم از آن مستثنا نیست. اگرچه هنرمند این مساله‌ی ممتاز شدنش به مراتب و مراحلی پیوسته و مستمر، بسته است: اول که لازم است مدام در حال تمرین خلق کردن باشد (بی‌اشتهای زائد در نمایش ...


پیشخوان

  • نمایی بسته به شعر رضا خان‌بهادر و دفتر “هوش خون” (نشر مهر و دل) / یادداشتی از رضا روزبهانی

    . . . دهانی از اسم به صورت تنهایی جا مانده است و تنهایی تنها یاد نمی‌گیرد زبان خودش را روی اشیا بچرخاند تا تنهاییِ دیگرش را پیدا کند . (از متن کتاب هوش خون) . یگانه شدن آدمی در هر امری جزء ناچیزیش به استعداد و کلیتش به تلاش و استمرار او بستگی دارد. این یک قاعده‌ی کلی‌ست که هنرمند هم از آن مستثنا نیست. اگرچه هنرمند این مساله‌ی ممتاز شدنش به مراتب و مراحلی پیوسته و ...
  • مرزهای ثبات و تحول در شعر پس از نیما

    . . آوانگارد یازده / کارنامه‌ی ادبی اسماعیل نوری‌علا . . . . . ادبیات معاصر ما دوره‌های تحول و ثبات را در دهه‌های مختلف تجربه کرده‌ است. این تجربه‌ها به ما نشان می‌دهند که در بسیاری از موارد فارغ از تأثیر و تأثرهای اجتماعی بسیاری از اتفاقات و تحولات قائم به شخص بوده‌ است و اشخاصی در جریان‌سازی یا جریان‌شکنی‌ها نقشی فراتر از محیط داشته‌اند. در میان ...
  • سکته سگ مصب/ اسماعیل نوری‌علا، اکبر ذوالقرنین

    . . . . . . - با این کار درخشان می‌رویم به سراغ ادیب و منتقد سبک‌شناس آقای دکتر اسماعیل نوری‌علای عزیز. واقعن من که شعر را یکی از عناصر مدنیت ایران می‌دانم. آقای دکتر نوری‌علای عزیز درود بر شما مجددن + قربان شما، سلام عرض می‌کنم خدمت شما و شنوندگان گرامی برنامه‌تان - فکر می‌کنید ایرانیها بدون شعر می‌توانستند زندگی کنند؟  + من نمی‌توانم تصور کنم که ...
  • هوشنگ چالنگی: از ابر/ اکنون دیگر/ مرغ یخ

    . . . . . . 1 از ابر از ابر … تا همهمه ی باران چه نوکِ چیده ای دارم که مجبورم کرده است آب در منقار با اختران بگذرم دیگر نه خواب … نه مرگ که طنینِ کلاغان در تنگنایم سمور! من که بمیرم ماه را بچر. 2 «مرغ یخ» پذیرفتم از کلاله ی آتش مرغی بجا بماند دانه چین اما با زخمهای من نمی دوی ای ماه! پذیرفتم کلاه از کوه برگیرم و فَوَرانِ غول را تماشا کنم اما ...
  • فیروزه میزانی پس از سالیانِ خــاموشی در سه‌گانه‌ای مشترک به همراه علی مومنی

    . . . فیروزه میزانی زاده‌ی۲۱ آذر ۱۳۲۹ در تهران شاعر، روزنامه‌نگار، نویسنده و مترجم معاصر اهل ایران است. اولین اشعار وی در مجله تماشا (۱۳۵۴) و ماهنامه ادبی رودکی به چاپ رسید است. میزانی دانش‌آموخته رشته مدیریت از تهران و رشته ادبیات تطبیقی دانشگاه یوتا در امریکا است. وی یکی از شاعران مطرح موج ناب است. میزانی به عنوان یکی از تأثیرگذارترین و مهمترین شاعران زن ...
  • از برون‌ریزی‌های آن مرد (خودنگاری‌های هرمز علی‌پور)

    . . . . زندگي خود نوشت خود با خود ...               از تنهايي چيزي كه مي‌توانم به اطمينان بگويم اين است كه من هرمز علي‌پورم . در اسفند 1325 شمسي به دنيا آمدم. در خانواده‌اي فكر كنم پرجمعيت. پدر و مادر و هشت فرزند. پدرم كه آدمي بسيار با صداقت بود و شريف و قُلدر به وقت‌اش، كارگر شركت نفت بود. مادرم بختياري زاده‌ي بزرگ شده‌ي اصفهان. ...
  • شــعر دیگر: پرویز اسلام‌پور

    سه شعر از کتاب طبقات جنون ۱ * آخرش دانستم و دانستم هیچ را بتوانم‌ تا بسیار‌ که هیچ‌ را بگویم‌ بعدها‌ ۲ * پس اول آخر اولست‌ و آخر و پس تا نوشتم از این همه تا نوشتم آنچه را که باید ۳ * سوگند به رویتان‌ اگر چشمانم باز بوده‌ باشد بخاطرِ جهان می‌آید آخرش روزی یاد و نام من می‌دانم‌ یاد من آرید از هم اینک که به یادتان‌ می‌خواهم‌ ...
  • با پرویز اسلام پور به مناسبت چاپ طبقات جنون: نازنین آیگانی/ مهران شفیعی/ بهنود بهادری

      . . . . نازنین آیگانی آن كه مقيم پل‌هاست او را خطاب‌ كرده‌اند:  «فرشته ساكن حجم‌هاي سريع!»* فكر مي‌كنم اين بهترين خطاب است براي شاعري كه زبانش مدام در سفر باشد. پرويز اسلام‌پور آدمِ زمان است بيشتر تا زبان. گرفتار آزادي در زمان است. در رفت و آمدي بي‌وقفه، مدام سوغاتي از حال براي گذشته مي‌برد، از گذشته براي حال مي‌آورد. او «ارجاع» را حضور ...
  • چند شعر از: آیلین فتاحی، محمد علی حسنلو، بهمن ساکی و الهام حیدری

    آیلین‌ فتاحی ۱ عقربه باور متروکی ست برای زمان وقتی صبح از ضربه ی پلکِ تو می افتد روی گونه ام نور بوسه می شود حالا که نیستی عبورِ وقت  مقاومت است از سقف خانه ام روز  می رود  سال ها  رد پاهایت از هوشیاری ام گذر نمی کند  در غیاب تو همه چیز بلعیده می شود وچای بعد ازظهر  با حبه ایی از خیال زمستانی ست که از دهان می افتد ۲ جهنم از ...
  • مجله شماره هفت (در قرنطینه)

    نه این که فکر کنید هرکس در قرنطینه است می تواند حبسیه بنویسد. نه! نمی تواند. این روزها همه حرف می زنند و کم می شنوند. در این ساعت که می نویسم سرنوشت ادبیات نگرانم نکرده. کاری از دست کسی هم ساخته نیست. جز تماشا... . دوستان شاعر، دوستان نویسنده، دشمنان شاعر، دشمنان... عجیب تر این که برای جهان و کائنات هم نه دوستان مهم اند نه دشمنان. حالا ما جزئی از جهانیم! جایی روی کاغذ! که فقط ...

آخرین یادداشت ها