رفتن به بالا

نمایی بسته به شعر رضا خان‌بهادر و دفتر “هوش خون” (نشر مهر و دل) / یادداشتی از رضا روزبهانی

. . . دهانی از اسم به صورت تنهایی جا مانده است و تنهایی تنها یاد نمی‌گیرد زبان خودش را روی اشیا بچرخاند تا تنهاییِ دیگرش را پیدا کند . (از متن کتاب هوش خون) . یگانه شدن آدمی در هر امری جزء ناچیزیش به استعداد و کلیتش به تلاش و استمرار او بستگی دارد. این یک قاعده‌ی کلی‌ست که هنرمند هم از آن مستثنا نیست. اگرچه هنرمند این مساله‌ی ممتاز شدنش به مراتب و مراحلی پیوسته و مستمر، بسته است: اول که لازم است مدام در حال تمرین خلق کردن باشد (بی‌اشتهای زائد در نمایش ...


پیشخوان

  • چند شعر از مهدی رضازاده، الهام گردی، محسن توحیدیان

    شعری از مهدی رضازاده بی بازگشت تکه ای از من در منقار پرنده ست تکه ای دیگر در ابر ناپیدایی گره خورده و نمی بارد با سر انگشتان باد می رقصند پاره های تنی که بی تن رهایش کرده‌اند بر پاره های این راه گام های گمشده ای ست که بر نگشته اند پاره های این نگاه را کسی نمی دوزد . دو شعر از الهام گُردی ۱  برای چه دوستم داری ...
  • شعر کوردستان: پرویز ذبیح غلامی، یونس رضایی، شعیب میرزائی

    پرویز ذبیح غلامی ترجمە: فاتمە فرهادی 1) در مرده شورخانه همه چیز برق میزند هم گلوله ی توی جمجمه ام هم آوازهای مرده شور . (2) در می زنم در را به روی خودم باز می کنم خودم را به خانه تعارف می کنم سرم را روی شانه ی خودم می گذارم و گریه می کنم ... نمی دانم خبر مرگ چه کسی با من است؟ (3) هر شب از تلویزیون بیرون می آید در رویای قالی ها مین می کارد و در تنهایی ...
  • بهزاد رحیمی، ابراهیم احمدی نیا، بهزاد کردستانی، عادل اعظمی

    دو شعر از:  بهزاد رحیمی ترجمه : شروین پیرجهان 1 عروس باران سوگ وار مرگ خویشم مثل اشک در هم شکسته ی  عشق . چشم انتظار فصل سیاه  گرد و خاک است افتاب اسمان   زندگی . فریاد "با پیشک " * باران ساکت است چشم انتظاری چشم انتظار  مرگ  است . 2 روز را چید افتاب راه هم ایستاد تا گم شوم . *باد قبل از باران سە شعر از ...
  • لوییز دگا در آب‌نمای بهادر/ داستانی از حبیب پیریاری

    لوییز دگا در آب‌نمای بهادر/ داستانی از حبیب پیریاری       بیست و پنج نفر هستیم. کجنکاوی برای دانستن جزئیات دیگران آرامم می‌کند. همه‌مان دست کم لیسانس را داریم. من هم گفته‌ام لیسانسه‌ام. نشسته‌ایم توی محوطه و منتظریم پیمانکار بیاید. چرا از این کلمه بدم می‌آید؟ شاید بخاطر وضعیت فعلی است اما حاضرم برای خودم قسم بخورم که همیشه از این کلمه بدم می‌آمده. ...
  • از شعر / یادداشتی از علیرضا مطلبی

    از شعر / یادداشت علیرضا مطلبی اعتبار و زیبایی هر شعری به‌قدر حرف‌هایی‌ست که برای نگفتن دارد. حتا کامل‌ترین و مسحورکننده‌ترین شعرها، ناقص‌ترین‌اند چرا که به مخاطبِ خلاق اجازه‌ی کامل شدن‌شان را می‌دهند و از دیکتاتوری متنی و غالبی از پیش آماده(حتا در شعر آزاد، به نسبت هر شعرِ یک شاعر) گریزانند. وقتی سطرها به اکران برسند، می‌توان از زوایای مختلفی به هر کارکتر ...
  • با مشتی ماه در فکِ پنجره: مجموعه شعر زلما بهادر

    با مشتی ماه در فکِ پنجره، مجموعه شعری از زلما بهادر است با شعرهایی‌ از دهه هشتاد و نود که برای اولین بار در این مجموعه منتشر شده‌اند. نشر سیب‌ سرخ برای معرفی این‌ مجموعه خوانشی‌ جمعی از چند منتقد بر اشعار زلما بهادر را ارائه می‌دهد: مولف با اقتصاد شدید کلمه ها اشاره هایی به ماهیت زبان داشته و این توفیق را پیدا کرده که به درون ذهن خواننده نفوذ کند. مخاطب تیزبین شعر ...
  • بچه جاسوس از آلفونس دوده/ ترجمه: فهیمه میرزاپور

    بچه جاسوس از آلفونس دوده/ ترجمه: فهیمه میرزاپور اسمش اِستَن بود. اِستَن کوچیکه. بچۀ پاریس بود و به آن صورت بیمار و رنگ‌پریده‌اش بیش‌تر از ده، پانزده سال نمی‌خورد. آدم هیچ وقت نمی‌تواند از سن این بچه فقیر‌ها مطمئن شود. مادرش مرده بود و پدرش، کارمند سابق نیروی دریایی، در محلۀ تِمپِل نگهبان بود. پرستار بچه‌ها، خانم‌های مسن ویلچر‌نشین، مادرهای فقیر و همۀ ...
  • دو داستان از ریحانه عابدنیا و مریم پورانصاری (داستان کارگاهی)

    ریحانه عابدنیا میان آینه‌ها چشم‌هایش را که باز کرد، نیزه‌های نور به سمت‌اش هجوم آوردند. تندی بست‌شان و صبر کرد تا به روشنی تیز پشت پلک‌ها عادت کنند و آرام شوند. بعد دوباره آنها را گشود و گذاشت تا موج سفید نور به چشم‌اش بریزد و تاری نگاهش را بشوید. سر‌برگرداند و به دور و بر نگاه کرد. به جز خودش چند نفر دیگر هم توی اتاق بودند، هر کدام بیهوش یا نیمه‌هوشیار افتاده بر ...
  • محل تلاقی شعر و نثر / گفتگو با احمد بیرانوند (علیرضاخسروانی)

    گفت‌وگو با دکتر احمد بيرانوند جايي که مرز شعر و نثر گم مي‌شود محلِ علاقمنديِ من  به حساب  مي‌آيد گفت و گو: عليرضا خسرواني اشاره/ مصاحبه با احمد بيرانوند برايم بشدت جذاب بود؛ نه تنها به واسطه‌ي رفاقت در محضرش و شناختي که از ايشان داشتم _به خاطر نقش انکار ناپذيرش در انجمن داستان خرم‌آباد_ بلکه به دليل موضوع وسوسه برانگيز مصاحبه، يعني «شعر معاصر». اين موضوع از ...
  • نیم‌نگاهی به وجه اروتیک اشعار «یدالله رویایی»- مینو نصرت

        نیم‌نگاهی به وجه اروتیک اشعار یدالله رؤیایی     «در متنِ چیزی از تنِ هست. تمتعِ از آن تمتع از این است، کشفِ آن ضلع پنهان که لذتِ ما را تا اوجِ صفر می‌بَرد، صفرِ نویسش: اوجِ سقوط و همهمه‌ی راه‌های گمشده‌ی پِی.  آن‌جا، در تمتعِ من از متن، تن نیز به تمتعی از خود می‌رسد. این دو فرق چندانی ندارند. لااقل در من. منی که می‌نویسد، دست! چه در متن، چه در تن، ...

آخرین یادداشت ها