رفتن به بالا

به خاطر یک مشت سوء تفاهم! (پاسخ به یک ابهام مهم راجع به غزل پست مدرن)/آرش سیفی

توجه: نظریات و مطالب در این راستا چه در تایید یا رد این موضوع، الزامن نظر مدیریت سایت نیست بلکه تلاش می شود که براساس اهداف سایت فضا برای گفتمان متقابل جریان ها و ادعاها فراهم شود. به خاطر یک مشت سوء تفاهم! (پاسخ به یک ابهام مهم راجع به غزل پست مدرن) نویسنده: آرش سیفی بارها شده است که در گفتگوهای پیش آمده در فضای مجازی و همین طور در بحث با برخی شاعران و منتقدان با مدعا هایی مواجه شده ام که در نگاه اول بسیار دم دستی و ساده انگارانه به نظر می رسند، اما ...


پیشخوان

  • دو شعر از محمد بم

    Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0in ...
  • شعری از سید احمد حسینی

    شعری از سید احمد حسینی تو را در جایگاه متهم   تو را در بغض طهران در امیرآباد گم کردم تو را در کوچه ­های ­ی سرد نوبنیاد گم کردم   تو را در جشن و رقص و پایکوبی بین مهمان­ ها تو را در گریه ­های ­ی میرِ بی داماد   گم کردم   تو را در گرته ­های­ ی صلح و آزادی غم و شادی تو را در شعرها ای درد مادرزاد گم کردم تو را در قهوه­ خانه ­ها تو را در ...
  • دو شعر از علیرضا عاشوری

    Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA ...
  • دو شعر از صالح سجادی

    دو شعر از صالح سجادی 1- تصوير گري كتاب زمزمه هاي بي پايان (ترجمه)انتشارات نسيم دانش تهران 1380 2 –مجموعه ي غزل فارسي تحت عنوان تشنج كلمات تهران نشر اكنون 1388 4 – تاليف مجموعه پژوهشی سه جلدی سير غزل در شعر تركي انتشارات سوره مهر تهران 5 – تاليف مجموعه پژوهشی سه جلدی سیر طنز در شعر تركي به سفارش دفتر طنر حوزه ي هنري كشور درحال چاپ انتشارات سوره مهر 6 – تالیف مجموعه پژوهشی سه ...
  • شعر ی از محمد قائدی

     شعر ی از محمد قائدی مقدمه: سرباز های لعنتیِ ارتشی بزرگ... محموله های یخ زده ی سن پطرزبورگ... متن: شک کن به هر چه هست به جز هر چه نیستی شک کن به موقعی که بخواهی بایستی خود را بزن به خواب عمیقی که داشتی در خواب زل بزن به رفیقی که داشتی پوچ از حوالی همه برگرد تا خودت خود را بکُن به هر چه نکردند با خودت تزریق شد هوای همه زیر پوستت برق از سرت پرید به اوقات دوستت افتادم از تو ...
  • غزلی از اُمید بابائی

    شعری از اُمید بابائی کلید  چراغ، سبز و با دعا، مغازه باز می شود؛ کنار جاده، قاصدک، پر از نیاز می شود تو فلسفه نمی شوی، کنار دردهای او؛ و مرغ نیچه و هگل، همیشه غاز می شود دکارت داد می زند؛ کجاست آذرخش من؟ و روی رستم غزل به زال، باز می شود دورانت با تمدّنش، نشسته زیر پای زن؛ زری که سرمه می کشد چه قدر ناز می شود! فروید سکته می کند؛ فرشته سیب می کَند؛ و نام مشهدی حسن!؛ حسن ...
  • دو شعر از آرش بنده بهمن

     دو شعر از آرش بنده بهمن شعر اول: گذشته       تو آشنایی و من یک غریبه ام                که با تو از همه دنیا گذشته ام در دست های من از دست رفته ای   در کُلِ زندگــی, حـتی گذشته ام آینده ای که نیست فرقی نمی کند         با چشم های تو یا با گذشته ام از دوست دارمت تا دوست دارمت  هرجا نبودی از هر جا گذشته ام هر چیز مانده بود از ما گذشته بود       نا چـیـز بودم و از ما گذشته ام نا ...
  • دو غزل از علیرضا مومنی

    علیرضا مومنی اراک 1369   شعر اول:   پرومته/اپیزد دوم/دکتر فرنکن اشتاین   در تو دراکولای غمگینی است سرگردان، در من فرانکشتاین زخمی دور یک میدان،بابا چرا خون میچکد از چشم تا دندان،آیا فرانکولایمان با ماست بابا جان؟ تحلیل «پرن» از منظر دین -با خود آزاری-، اثبات حقانیت اغشار بیماری، تسخیر روح مرده در اوقات بیکاری، اینها تمام فکر آدم هاست باباجان؟   گهواره ای افتاده ...
  • دو شعر از اشرف گیلانی

    دو شعر از اشرف گیلانی شعر اول «من» در حرمسرای کسی گم شد، با برده های خسته ی رومی مرد دلاک تشنه کیسه کشید آن وقت  خنجر کشید این «من» بومی مرد «او» سنگ پای لنگ خودش را خورد، در زیر پاش، وهم علف رویید دوشی گرفت روی سرش، تا در  حماااام های سرد عمومی مرد   چاقوی تیز بر بدنش لغزید،  یک جسم تکه تکه به گونی بود تب کرده بود – داغ خودش را داشت- «او» زخم های سخت عفونی بود «او» ...
  • دو شعر از سپهر عموزاده

    سپهر عموزاده شعر اول: خوابت نخواهد برد، اگرچه جار زد من را چون نيمه شب، همسايه‌ات گيتار زد من را من ماتم و از من صدايي در نمي‌آيد همسايه اما، بعد شيشه، بار زد من را! من روزي‌ام كه مادري من را نمي‌بيند لبخندي‌ام كه مجري اخبار، زد من را من را گره كردي به سمت فك دشمن، بعد، هر عقده‌ات بر سينه‌ي ديوار زد من را اعدام من در دادگاه از اعـ/ـترافيكِ شهري كه با ميدان آزا... ...

آخرین یادداشت ها