سخن سردبیر

فرهاد کشوری از نویسندگان نسل سوم داستاننویسی ایران است. نویسندهای با کارنامهای که نشان از پرکاری و سابقۀ فعالیت او در ادبیات دارد. برخی از آثار او برگزیدۀ جوایز ادبی کشور بودهاند و نگاه مثبت منتقدان را به همراه داشتهاند. رمان «مردگان جزیرۀ موریس» برندۀ جایزۀ ادبی مهرگان ادب (سال ۱۳۹۳)، و دو داستان بلند […]
یادداشت سردبیر/عید نوروز من آنست که بینم رویت!
ندیدم. با همهْ ندیدنهای این سال چه کنم. ندیدم یا نخواستم که ببینم؟ آیا میشد چیزی را که همهجاست ندید؟ بعضی چیزها آنقدر به چشم میآیند که ندیدنی میشوند. مثل روشنی، که از بس که هست، ندیدنی میشود. ما سالی را بین دیدن و نادیده گرفته شدن گذراندیم… و زندهایم هنوز!در سالی که گذشت میل […]
سخن سردبیر/ نسل بی پایتخت

. . . دیرزمانی ادبیات پایتخت داشت.این دیرزمان یعنی تا همین سالها پیش تا زمانیکه رسانه و مدیا گستره خود را از روزنامهها و کتابها به اپهای اینترنتی و صفحههای مجازی گسترش داد.در این برهه دیگر ادبیات و کلا فضای فرهنگی مرکزیت خود را تحت عنوان پایتخت کمرنگ کرد. به گونهای که هر کس میتوانست […]
نامها همیشه بر متن پیشی گرفتهاند مگر آن که نامی خود متن باشد…

نامها همیشه بر متن پیشی گرفتهاند مگر آن که نامی خود متن باشد که آنگاه تقدم نام و متن بیهوده است. حسین آتشپرور از آن نامهایی است که برای فهمیدنش نیازمندیم متنش را جستجو کنیم. متنی که در طی این سالیان به اشکال مختلف ادبیات را بالاخص در داستان در ساحتهای مختلف تجربه کردهاست. تجربههایی […]
«مرجع تقلید ِ زندگی، مرگ است»

. . . رمق اگر باشد، جان اگر باشد، حرفها دارم. من کلمه را دوست دارم آنقدر که همه چیز را کلمه میبینم. شهر برایم کلمه است. خیابانها کلمه است. زندگی کلمه است. پدرم کلمه است. مادرم…قوت لایموتم کلمه است. اما اما اما این روزها هرروز میان مرگم. میان روز مرگی… نامهای بسیاری میشناسم که […]
اشعاری از دکتر نصرت الله مسعودی و یادداشتی بر حیات رندانهی کلماتش

. . ۱ چشم آیینه را می بندم رسما به کاهدان زده ام تا با رسنی سپید که زندانی ِ گردان ِ قویی مرده بود است کسی را که در من ترانه می خواند حلق آویز کنم. پاهای من کارشان از کفن ِ شکوفه ها وُ بوی تند ِ کافور وُ چلوار چنان گذشته است […]
مرزهای ثبات و تحول در شعر پس از نیما

. . آوانگارد یازده / کارنامهی ادبی اسماعیل نوریعلا . . . . . ادبیات معاصر ما دورههای تحول و ثبات را در دهههای مختلف تجربه کرده است. این تجربهها به ما نشان میدهند که در بسیاری از موارد فارغ از تأثیر و تأثرهای اجتماعی بسیاری از اتفاقات و تحولات قائم به شخص بوده است […]
نقد: واکاوی شعر خرگوشها، سریا داوودی حموله/ نقد احمد بیرانوند بر نمایش” گرگاسها یا روزبخیر آقای وزیر”به نویسندگی حمیدرضا نعیمی

از میان همه ی دویدن ها خرگوش های قهوه ای خرگوش های سفید از ساق پاهای من تا دشتی از برف. چقدر قطب جنوب است حرف های من میان دویدن نفس های تو توی سینهای سپید. رگهای مرا ساده نگیر که تمام خرگوشهای جهان توی قلب من لانه کردهاند. دهلیزهای من چپ و راست نفس […]
سخن سردبیر

. . «چالنگی از آن ابرها بود که نبارید!». ویژه هوشنگ چالنگی . . خودش گفته بود: « از ابرها آن تکه که تویی نخواهد بارید» از زمان انتشار زنگوله تنبل به بعد، برای نسل من هوشنگ چالنگی زنده شد. نه این که نشناسیم؛ اما حالا چیزی جلو دستمان بود که میفهمیدیم چرا شاملو این […]
سخن سردبیر

. . راه های بیرهرو (ویژه هـــرمز علیپور) . با تنش گرم، بیابان دراز مرده را ماند در گورش تنگ … (نیما) این که مینویسند «راهشان پر رهرو باد» حرف گزافی بیش نیست. نه اینکه بد باشد؛ نه! ابدا! اما بیهوده است؛ محال است؛ در طول تاریخ هنر و ادبیات اصلا برای جریانهای اصیل هیچوقت […]