«جای خالی» داستانی از راضیه موسوی

داستانی از راضیه موسوی جای خالی درست روی دماغه‌ی یه انار بودم، دماغه‌ی انار میشه اونجایی که‌یه چیزایی شبیه به موی دماغ آدم داره، خودم بهش میگم دماغه، اول…، این اول که میگم نه از اول اول، یه کم قبل از این که روی دماغه‌ی انار باشم، روی چیز یه سگ بودم. از وسط پاهاش […]