دو شعر از نیلوفر شاطری

دو شعر از نیلوفر شاطری گیرنده های بهاری به گیرنده های خود گیرندهید این فرستنده کلاغی ست که از انگشت زمستان نمی پرد حالا هی دوش شهر ازسپیدی چشمانت رگ به رگ شود یا دنیارا اب ببرد تو نخواب تنهادوسکانس مانده این برفک هااز حافظه مان پاک شود حالامقبره ای بناکن برای پیراهنی که بوی […]