دو شعر از حمید رضا اکبری شروه

دو شعر حمید رضا اکبری شروه خدا میداند فقط زندگی می کنیم ماهی تنت لیز دستانم می شود زیر این سقف نداشته خانه ام ! ملحفه ها بوی بهار نارنج شیرازت می دهند خدا میداند فقط زندگی می کنیم طول خیابان را جایی پیش می آید دستت را ول که می کنم محکومم عشق را […]