شعری از لئوپولد ماریا پانرو / ترجمه از اسپانیولی: ناصر تنها

شعری از لئوپولدماریا پانرو ترجمه از اسپانیولی: ناصر تنها رکویم من مردی مرده ام که مرا می نامند به وقت شام جماعت کسی هنوزحضور نام مرا در چیزها بیاد میاورد خاک وخل روی میز یا متاعی مزه شراب بربر ها به هنگام گفتگو به چشم مخاطبشان نمی نگرند زنی را ماند […]