رفتن به بالا

  • شــعر دیگر: پرویز اسلام‌پور

    سه شعر از کتاب طبقات جنون ۱ * آخرش دانستم و دانستم هیچ را بتوانم‌ تا بسیار‌ که هیچ‌ را بگویم‌ بعدها‌ ۲ * پس اول آخر اولست‌ و آخر و پس تا نوشتم از این همه تا نوشتم آنچه را که باید ۳ * سوگند به رویتان‌ اگر چشمانم باز بوده‌ باشد بخاطرِ جهان می‌آید آخرش روزی یاد و نام من می‌دانم‌ یاد من آرید از هم اینک که به یادتان‌ می‌خواهم‌ ...