نقد و یادداشتها
نگاهی به سینمای «فریدون رهنما»
یادداشتی از مصطفی ساروقی
فریدون رهنما متولد خرداد سال ۱۳۰۹ یکی از کارگردانان پیشرو و نوآور سینمای ایران بود که در دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ فعالیت داشت. او علاوه بر سینما در دوران کوتاه زندگی خود درزمینههای شعر و روزنامهنگاری نیز فعالیت داشته است. در تمامی زمینههای فعالیت رهنما هموار حرکتهای مدرن و آوانگار قابلمشاهده است.
فریدون رهنما در خانوادهای فرهنگی و تحصیلکرده در تهران به دنیا آمد. مادرش زکیه حایری و پدرش زینالعابدین رهنما از رجال سرشناس قاجاریه و پهلوی بود که در زمینههای نویسندگی- ترجمه- روزنامهنگاری و… شهرت داشت.
رهنما دوران تحصیل خود را ابتدا در ایران گذراند، اما در دوران جوانی برای ادامه تحصیل به فرانسه مهاجرت کرد و در دانشگاه سوربن پاریس در رشته ادبیات و سینما تحصیل کرد. او با فضای فرهنگی و ادبی پاریس آشنایی زیادی پیدا کرد و تحتتأثیر جنبشهای ادبی و سینمایی فرانسه از جمله موج نو قرار گرفت. در همین دوران بود که اندیشههای نوآورانهای را در ادبیات و سینما کسب کرد.
رهنما بهجز مطالبی که درزمینهی سینما و ادبیات مینوشت درمجموع پنج مجموعه شعر به زبان فرانسه و یک مجموعه شعر به زبان فارسی منتشر کرده است که در تمامی آنها حرکتهای نوگرایانه و آوانگارد کاملاً مشهود است. رهنما یکی از نخستین فیلمسازانی بود که سینمای ایران را از قالب سنتی و داستانسرایی کلاسیک به سمت سینمای هنری و تجربی سوق داد. فیلمهای او بیشتر به شکل استعاری و شاعرانه ساخته میشدند و کمتر بر اساس قواعد مرسوم سینما بودند. او سینما را بهعنوان ابزاری برای بیان احساسات، اندیشهها و فلسفه شخصی خود میدانست. در فیلمهایش، تاریخ، اسطوره و شعر جایگاه ویژهای دارند. همچنین، استفاده از تکنیکهای سینمایی نوآورانه، چون تدوین غیرمتعارف، بازی با نور و سایه و بهرهگیری از موسیقی و شعر به شکل خلاقانه، از ویژگیهای برجسته آثار او بود. یکی از جنبههای برجسته آثار رهنما، ترکیب هنر سینما با ادب۰یات و شعر فارسی بود. او از شخصیتها و داستانهای کهن ایرانی بهره میبرد تا اندیشههای مدرن خود را بیان کند. او فیلم را بهعنوان یک وسیلهی شاعرانه در نظر میگرفت که میتوانست ورای مرزهای روایت داستانی قرار گیرد.
تحلیل فیلم
«سیاوش در تخت جمشید»
سیاوش در تخت جمشید که در سال ۱۳۴۶ ساخته شد، یکی از معروفترین آثار فریدون رهنما است. این فیلم به شکل نمادین و شاعرانه ساختهشده و به بازسازی یکی از اسطورههای مهم ایرانی، یعنی سیاوش، میپردازد. سیاوش یکی از شخصیتهای حماسی شاهنامه فردوسی است که بهعنوان نماد پاکی، بیگناهی و فداکاری شناخته میشود. فیلم در فضای تخت جمشید و بقایای تمدن باستانی ایران فیلمبرداری شده است. رهنما در این فیلم، از تضاد میان گذشته پرافتخار ایران و حال بحرانزده کشور استفاده کرده است. او با نمایش تخت جمشید، تلاش میکند نشان دهد که چطور یک ملت میتواند بین عظمت گذشته و چالشهای مدرن دستوپا بزند. این فیلم از همان ابتدا با تصاویر زیبا و شاعرانهاش مخاطب را جذب میکند. رهنما در سیاوش در تخت جمشید از روایت کلاسیک فاصله میگیرد و بهجای آن از رویکردی غیرخطی و انتزاعی استفاده میکند. فیلم درواقع همچون یک شعر سینمایی است که بیشتر بر حس و معنا تکیه دارد تا داستان خطی. صدای شعر و موسیقی، بخش عمدهای از فضای فیلم را تشکیل میدهد و به ایجاد حس تعلیق و راز آلودگی کمک میکند.
فیلم پر از نمادها و اشارات فرهنگی و تاریخی است. سیاوش در این فیلم نماد پاکی و معصومیت است که قربانی خشونت و توطئه میشود. تخت جمشید نیز نمادی از تاریخ و هویت ایرانی است که در برابر هجوم زمان و دگرگونیهای اجتماعی و فرهنگی آسیبپذیر شده است. رهنما با استفاده از این نمادها تلاش میکند تا تضاد میان ارزشهای کهن و چالشهای مدرن جامعه را به تصویر بکشد.
سیاوش در تخت جمشید یکی از آثار مهم سینمای تجربی ایران است که همچنان موردبحث منتقدان و هنرمندان قرار میگیرد. این فیلم به دلیل سبک خاص و محتوای فلسفیاش، شاید برای برخی مخاطبان عادی چالشبرانگیز باشد؛ اما برای کسانی که به دنبال سینمای شاعرانه و عمیق هستند، این اثر یک شاهکار هنری است.
ازنظر فنی، فیلم باوجود محدودیتهای تولید آن دوره، دارای تکنیکهای پیشرفته و منحصربهفردی است. استفاده از موسیقی، شعر و تدوینهای سریع و نوآورانه به فیلم حالتی منحصربهفرد داده است. همچنین فیلمبرداری در فضای تخت جمشید، با ترکیبی از طبیعت و بقایای باستانی، به فیلم زیبایی بصری خاصی بخشیده است.