داستانی کوتاه از وهاب کشفی

عروسک جلوی آینه وهاب کشفی تو سارا کوچولو را ندیده ای و نمی شناسی، شاید هم بشناسی امّا به خاطر نمی آوری. نمی دانی چه قدر با نمک است، گونه هایش همیشه گل انداخته و موهای لطیفش پیشانیش را پوشانده. دستش به آینه روی طاقچه نمی رسد که در آن جذّابیت خود را ببیند. […]