پرونده ای برای فرناندو پِسوآ / ابوذر کردی
پرونده ای برای فرناندو پِسوآ
مقدمه و ترجمه ی اشعار از پرتغالی اروپا به فارسی : ابوذر کردی
خلاصه ای از سوانح احوال فرناندو پسوآ :
فرناندو پسوآ ( Fernando Pessoa) متولد ۱۳ ژوئن ۱۸۸۸ و متوفی ۳۰ نوامبر ۱۹۳۵ . شاعر ، نویسنده ، منتقد ادبی ، مترجم و فیلسوف معاصر کشور پرتغال است . پسوآ علاوه بر آنکه در کشور های پرتغالی زبان دنیا چهره ای شناخته شده است در دنیا به عنوان یکی از مهم ترین شاعران و منتقدان ادبی قرن بیستم لحاظ می گردد.
وی در مقدمه ی کتاب ” کتاب سرگشتگی “شخصیت اجتماعی خویش را چنین شرح می دهد :
” هیچ چیز او را به انجام کاری تن نداد . کودکی خود را تنها زیست . به هیچ گروهی نپیوست . علاقه ای به دنبال کردن تحصیلات نداشت . به هیچ جمعیتی وابسته نبود . احوال زندگی وی با غربت همراه بود و البته پدیده های معمولی که شاید حقیقت همه ی انسان ها باشد ، انسان هایی که به رخوت و مطرودیت تن داده باشند . “
در ۱۳ ژولای ۱۸۹۳ هنگامی که پسوآ ۵ ساله بود ، پدر وی ژوآکیم د ِ سیابرا پسوآ ( Joaquim de Seabra Pessoa) بر اثر بیماری سل درگذشت . در دوم ژانویه همان سال ، برادر جوان خود را از دست داد . مادر وی ماریا مادالنا پینیرو نوگیرا ( Maria Madalena Pinheiro Nogueira) در دسامبر ۱۸۹۵ مجدداً ازدواج نمود . با آغاز سال ۱۸۹۶ میلادی او به همراه مادر و ناپدری خویش ، ژوآ میگل دوس سانتوس روسا ( João Miguel dos Santos Rosa) عازم آفریقای جنوبی شد ، وی افسر نیروی دریایی پرتغال بود که در دوربان آفریقای جنوبی خدمت می کرد .
پسوآی جوان تحصیلات مقدماتی خویش را در همان آفریقای جنوبی آغاز نمود و توسط راهبه های فرانسوی و ایرلندی مقدمات کاتولیک را نیز گذراند . در آوریل ۱۸۹۹ وارد دبیرستانی در دوربان شد ، این در حالی بود که در این زمان به زبان انگلیسی تسلط پیدا کرده بود . در نوامبر ۱۹۰۳ مفتخر به دریافت جایزه ی افتخاری ملکه ی ویکتوریا برای بهترین مقاله به زبان انگلیسی شد . در این سال ها بود که شروع به نوشتن داستان هایی کوتاهی به زبان انگلیسی و با اسم مستعار می کرد که بیشتر آنها ناتمام ماندند .
پس از ده سال اقامت در دوربان ، در سال ۱۹۰۵ پسوآ از طریق کانال سوئز به لیسبون رسید این در حالی بود که خانواده ی وی در دوربان باقی مانده بودند . ابتدا سعی کرد که در دانشگاه لیسبون دیپلماسی بخواند اما پس از اندکی بیماری و در نتیجه ی دو سال فقر مالی ، تحصیلات را نیمه کاره رها کرد و به مبارزه علیه ی دیکتاتوری نخست وزیر وقت پرتغال ژوآ فرانکو ( João Franco) پرداخت . از این به بعد ، پسوآ یک شخصیت خود آموز داشت ، همه ی زبان ها را به تنهایی فرامی گرفت و هر شغل و پست سازمانی برای امرار معاش را به صورت شخصی و بدون تحصیلات دانشگاهی به دست می آورد . در سال ۱۹۰۷ و برای گذراندن معاش در شرکت های R.G. Dun و American MercantileInformationAgency مشغول به کار شد . در سپتامبر همین سال ، مادر بزرگ اش وفات نمود و برای وی ماترکی برجای گذاشت . پسوآ این مرده ریگ را در جهت احداث یک چاپخانه به نام Empreza Ibis کار گرفت که به دلیل عدم موفقیت در سال ۱۹۱۰ به حالت تعلیق درآمد ، اما نام ibis ، پرنده ی مقدس مصر باستان و بانی الفبا در اسطوره شناسی یونان ، کماکان برای وی منبعی از الهام و تاثیر بود .
در سال ۱۹۱۲ ، فرناندو پسوآ شروع به نوشتن مقالات پیرامون نقد ادبی نمود که در مجله ی A Águia منتشر می شدند که به گواه تاریخ این مجله و سیر تطور آن یکی از بزرگ ترین دستاورد های ادبی پرتغال و جهان ادبیات در قرن بیستم قلمداد می شود ، جنبشی که آن را فوق کاموئس (-CamõesSuper ) لحاظ می کنند و کاموئس را می توان شکسپیر شعر پرتغال نامید هم از نظر همزمانی و هم از نظر جنس غزلواره هایش .
در سال ۱۹۱۵ گروهی از شاعران و هنرمندان پرتغال از جمله ، فرناندو پسوآ ، ماریو د ِ سا کارنیرو ، آلمادا نگریروس ، مجله را با نام ارفئو ( Orpheu ) بنا نهادند که می توان آن را نطفه ی اولیه ی مدرنیسم در شعر پرتغال نامید اما فقط دو شماره ی آن منتشر شد و مابقی آن به دلیل مشکلات مالی متوقف گردید .
پسوآ منتقدی پرکار بود وی در طول عمر خود در مجلات مختلفی قلم زد که می توان به برخی از آنها به شرح زیر اشاره نمود :
A Águia( 13-1912 ) ، A Renascença( 1914) ، Orpheu ( ۱۹۱۴) ، Exílio( 1916) ، Centauro ( 1916) ، Portugal Futurista ( 1917) ، Ressureição( 1920 ) ، Contemporânea( 26-1922 ) ، Athena ( ۲۵-۱۹۲۴) ، Presença ( 34-1927 ) ، Sudoeste ( 1935 ) ، Teatro ( 1913) ، O Journal ( 1915) ، Acção ( 20 -1919) ، Diário de Lisboa( 35-1924) ، Sol ( ۱۹۲۶) ، Revista de Comércio e Contabilidade ( 1926) ، O Imparcial ( ۱۹۲۷) ، Notícias Ilustrado ( ۱۹۲۸) ، Revolução ( 1932) و Fama ( ۳۳-۱۹۳۲) .
صحبت کردن پیرامون شخصت شعری فرناندو پسوآ حقیقتاً کاری دشوار است . تنهایی خاص شاعر ، همان گونه که در کتاب سرگشتگی توضیح می دهد و زندگی در بیش از پانزده جای مختلف شهر لیسبون در طول کمتر از دو دهه علاوه بر آنکه نشان دهنده ی ابعاد اقتصادی و فقر مالی شاعر است ، همگی گواهی به بی تابی و بی قراری در زندگی این شاعر می دهند .
پسوآ در زندگی شعری خود تحت تاثیر شاعران کلاسیک انگلیس چون شکسپیر ، میلتون و رمانتیک هایی چون شلی ، بایرون ، کیتس ، وردزورث ، و تنیسون بود . هنگام عزیمت به لیسبون تحت تاثیر سمبولیست های فرانسه مانند بودلر ، مالارمه و روینات و همچنین شاعران پرتغال چون آنترو دِ کنتال ، گُمِس لیال ، سزاریو ورده ، آنتونیو نوبره ، کامیلو پسانیا قرار گرفت . بعد های نیز از تاثیرات مدرنیست هایی همچون یتس ، عزرا پاند و الیوت بی بهره نبود .
پسوآ در سال ۱۹۳۵ هنگامی که ۴۷ ساله بود بر اثر مشکلات کبد در گذشت. در حالی که تنها یک مجموعه شعر به زبان پرتغالی سروده بود، کتابی به نام پیغام ( Mensagem) . سراسر زندگی وی اختصاص به نوشتن داشت و با کلی اوراق منتشر نشده و کتاب های به طبع نرسیده جهان را ترک کرد . پس از مرگ وی بالغ بر ۲۵ هزار صفحه دست نوشته از آثار پسوآ یافت گردید که توسط کتابخانه ی ملی پرتغال ضبط گردید و بخشی از آنها کماکان در مسیر طبع و انتشار به سر می برند .
در سال ۱۹۸۸ ، بقایای جسد پسوآ به گورستان (Hieronymites Monastery ) در لیسبون منتقل گردید ، جایی که نام آشنایانی چون واسکو دا گاما ، لوئیس د ِ کاموئس و الکساندر هرکولانو آرمیده اند .
مروری کوتاه بر مجموعه شعر ” پیغام ”
مجموعه شعر پیغام ( Mensagem) که شامل ۴۴ شعر کوتاه هستند ، در سال ۱۹۳۴ یک سال قبل از مرگ پسوآ منتشر گردید .در این کتاب که در پرتغال به اسم ” کتاب کوچک شعر”( Livropequeno de poemas) معروف است ، شعرهایی کوتاه می بینیم که در آنها شاعر با استفاده از رویکردهای پدیدارشناسی از نوع اگزیستانسیالیستی به موضوع پرتغال ، گذشته ی مشعشع آن که با فتوحات و سرزمین گشایی های بسیار فراهم بوده است در برابر روزهای پر از انحطاط آن که مصادف با زمان نوشتن کتاب است می پردازد .
Mensagem برای فرناندو پسوآ علاوه بر آنکه از سویی واژه ای است به معنای پیغام در شکل بسیط و اولیه ی خویش اما از سوی دیگر این واژه خود سرواژه ی عبارت هایی است که خود پسوآ از زبان های لاتین و پرتغالی گرفته است چیزی شبیه کلمات عتیق و جادویی که نمونه های آن را در طواسین حلاج خود مان می بینیم . منتها توجه شود که از همین الان ما می خواهیم بین عرفان و اگزیستانسیالیسم افتراق قائل شویم و از هم پوشانی و تطبیق سازی این دو مفهوم فاصله بگیریم .
Mensagem در زبان پرتغالی به معنای پیغام است . اما به راستی پسوآ پیغام از چه می دهد ؟ در هر پیغامی ، خبری وجود دارد : خبری فرح بخش ، خبری دردناک ، خبری تسلا دهنده . خبر مقوم پیغام است . پسوآ خبر از چه می دهد ؟ از کجا خبر می دهد ؟ با تأویل پاره ای از سطرهای شعر ها می توان به این نتیجه رسید که خبر پسوآ یا پیغام وی ، پیغام آینده در گذشته است . این عبارت آینده در گذشته ، عبارتی مرموز است . آینده در گذشته یا آینده ی کامل یکی از افعال زبان های لاتین است و بیان گر انجام فعلی است که قبل از یک لحظه ای یا رویدادی در آینده رخ می دهد به این صورت که دو رویداد در آینده صورت می گیرد که یکی قبل از دیگری رخ خواهد داد و این اولی روی داده شده مراد این زمان فعلی است . در این زمان ، امکان و احتمال و تردید و عدم قطعیت موج می زند ، شاعر به دنبال روی دادن کاری است در آینده که قبل از آینده ی اصیل روی می دهد و این تردید و عدم قطعیت برای تحقق چنین رخدادی سرتاسر شعر های مجموعه ی پیغام را فرا گرفته است. رویدادی در گذشته صورت گرفته و آن هم اوج شکوه و عظمت پرتغال است ولی اکنون در زمانه ی سرودن این دفتر ، پرتغال منحط شده و به یک کشور تحقیر یافته تبدیل شده است . کشوری که در استبداد و دیکتاتوری غوطه خورده است و حال شاعر به میانه می آید تا یک تسویه حساب فرهنگی با کشور خویش بنماید . شاعر می خواهد اندکی بلند پروازی بکند و در یک آینده ی کامل ، بخشی از گذشته ی از دست رفته خویش را برگرداند و این خود توام با سرگشتگی و ناامیدی است و تو گویی همین تردید ها و ناکامی هاست که شعر های کوتاه پیغام را این چنین تاثیر گذار و جهانی نموده است .
عده ای بر این باورند که مجموعه شعر پیغام ابتدا قرار بوده است تحت عنوان پرتغال به طبع برسد منتها بنا بر تصمیم خود شاعر این نام تغییر پیدا کرده است . پسوآ برای واژه ی Mensagem که یک کلمه ی قطعی و معنی دار در زبان پرتغالی است ، نیم نگاهی هم به سرواژه سازی و خلق واژه های جدید پیرامون این واژه کرده است تا بتوان بیشتر این واژه را تحت لوای معما و به قول ما ایرانی لغز تعبیه نماید . روایت هایی که برای نئولوژی های پیرامون Mensagem هست به صورت زیر است :
۱- از دید پسوآ واژه ی Mensagem از سه بخش تشکیل شده است : MENS/AG(ITAT MOL ) EM که این خود از عبارت لاتین MENS AGIAT MOLEM می آید که این نیز نقل قولی است از انه اید ویرژیل به معنای : ذهن ، رانه ی موضوع است .
۲- یک روایت دیگر می گوید که دو واژه ی Mensagem و Portugal هر دو دارای هشت حرف هستند و هر دو هم از لحاظ هارمونی و هم از لحاظ چیدمان صامت ها و مصوت ها در هر سیلاب یکسان هستند . و عدد هشت هم در فرهنگ های کاتولیک و پرتغالی عددی مقدس و افسانه ای است .
۳- روایت دیگر دال بر این است که پسوآ می خواهد از واژه ی Mensagem به واژه های ENS و GEMMA دست یازد تا عبارت ENS GEMMA را در ذهن مخاطب تداعی و تعبیه نماید و با اندکی تقریب و مسامحه ، واژه ی GEMMA در پرتغالی gema به معنای نطفه و ENS هم به معنای essência به معنای جوهر است . و مراد وی از این نئولوژی ها رسیدن به مفاهیم آفرینش از نطفه و یک برداشتی آزادانه از هستی به مثابه یک اگزیستانسیالیست است ، مانند نئولوژی هایی که هایدگر در هستی و زمان خویش به کار گرفته است که آوردن آن ها در این بحث از حوصله خارج است .
۴- یک روایت دیگر می گوید که پسوآ می خواهد از واژه ی Mensagem به عبارت MENSA GEMMARUMکه تلویحاً به معنای قربانگاه است . و مراد از این تعبیر ، به معنای قربانی سازی پرتغال در جایگاه اروپا است .
۵- و اینکه آخرین روایت می گوید که هدف پسوآ از واژه ی Mensagem رسیدن به عبارت های MEA GENS و یا GENS MEA است که در پرتغالی به معنای مردم من است . و این خود ادای دین پسوآ است به مردم کشور خویش پرتغال .