مجموعه «همصدایی با دوئت شبانصبحگاهی» و شعری منتشر نشده از هادی ابراهیمی
نوبت چاپ: اول
تیراژ: ۵۰۰ نسخه
از ابراهیمی تاکنون دهها نقد ادبی و گفتوگو با اهالی قلم و اندیشه چاپ شده و پیش از این ( سال ۱۹۹۸ ) کتاب شعر «یک پنجره نسیم» را در ونکوور منتشر کرده است. امروز او علاوه بر سرودن شعر، به عنوان روزنامهنگار فعالیت دارد.
———-
شعری از این کتاب
نوزاد
در “جنرال هاسپیتال سوری”
نوزادی
جغرافیایش را جیغ م یکشد
در اتاق مراقبت
زنی دهکد هاش را باز نمییابد
آن سوی کرکر هی پنجره
جغرافیای ماه
جراحی شد هاست.
شعری منتشر نشده:
شلاق
ترس هوا را میدَرَد
و تنِ همهی روزهای هفته
وطنِ جرحه جرحه است
و جمعهها تعطیل نیست
و بامداد
آویزان صبح آدینه میشود
با سرهای زیبایی
که رنگ موهای خیس و نمورش
نه سیاه است نه سپید
نه سپید است نه سیاه
خلنگ است.
و جمعه همان آدینه نیست
و جمعهها تعطیل نیست.
هیچ روزی با هیچ
پر نمیشود
هیچ روزی از روز
تعطیل نمیشود ولی
هیچ میشود
مرگ استراحت نمیکند
و سهم هر اعتراض را میگیرد
و آلت
قتالهی کهریز است
کاریزالت
آلتِ قتاله است
قتالهْآلتِ کاریز است در قناتِ کهریز.
بامداد
گیس طناب را میکَشد
و جان است
که میکَشد
تا صبح را از سقف
به زیر کَشد.
شلاق
ترس هوا را میدَرَد
و تنِ همهی روزهای هفته
وطنِ جرحه جرحه است.
آدینهها جمعهها نیست
و جمعهها تعطیل نیست.
۱۲ آوریل ۲۰۱۵