چند شعر کوتاه از محمود جعفری (شعر افغانستان)

چند شعر کوتاه از محمود جعفری (شعر افغانستان)
۱

وقتی‌روزنامه‌های‌جهان‌را ‌می‏خوانم
خبر‌عجیبی‌شانه‌هایم‌را ‌تکان‌می‏دهد
دیگر‌هیچ‌ ماهی ‌به‌رودخانه ‌نخواهد ‌ریخت
غم‌تنها‌اقیانوسی‌است‌که‌جهانی‌می‏شود‌
در ‌من

۲

دریچه‌را‌ ببند!
پرده‌را ‌پایین‌بکش‌خانم!
می‏خواهم‌تنها‌باشم
با‌موهایت‌که
‌آب‌می‏ریزد ‌روی‌گلدان‌های‌خالی

۳

چه مرگ‏هایی که پراکنده‌اند
در ما
علف‏هایی که در زانوان ما زرد می‌شوند
چراغ‌هایی که تاریکی را به دستمان می‌دهند
گرگ‌هایی که نفس‏هاشان را به ما می‌بخشند
در زبان ما
به دندان‌های ما شناور می‌شوند
پلنگانی که یادمان می‌دهند
چگونه بکشیم
تا زنده بمانیم

۴

درختان ‌پر‌از ‌سنگ‌ می‏شوند
دره‌ها ‌پر ‌از ‌برگ
من‌ابر‌بارانی‌ام‌که
گنجشکان‌جهان‌ از ‌چشمانم ‌پر‌واز‌ می‌کنند