ژیلا حسینی/ شعر کردستان/ ترجمه: خالد بایزیدی دلیر

ژیلا حسینی/ شعر کردستان/ ترجمه: خالد بایزیدی دلیر

 

یکی از شاعران کرد ژیلا حسینی یا بهتر بگوییم فروغ کورد در سال ۱۳۴۳ در شهر سقز در شرق کردستان به دنیاآمده است آشنا می شویم ژیلا در یک خانواده ی آئینی و مذهبی که عموما اهل علم وادب وهنر بودند بدنیا امد. مرحوم شیخ عبدالقادر جد پدرش خطاط و شاعر بوده است. پدر ژیلا نیز زنده یاد مهران حسینی قاضی دادگستری واهل مطالعه و روشنفکری آگاه بود. ژیلا در تاریخ هزار و سیصدوهفتاد و پنج تصادف کرد و در سن سی و دو سالگی در حالی که برای دیدار شاعره بلند آوازه ی کورد شیرکوبیکه س عازم تهران بود دراثر واژگون شدن ماشین اش در محور سنندج،دهگلان ساعت ۷٫۳۰ دقیقه صبح فروغ وار پرواز را به خاطر سپارد و سکبال پر گشود.

 

 چند شعر را ازاین شاعره کورد :

سه تار

دل تنگم چه تاریک است
آنگاه که پنجه های عشق ورزی
سوزتاراشتیاق اش رامی لرزاند
درآنهنگام
یاددوری ات
دل رنجورش رامی لرزاند
می نوازدآوازغم
شعری نورامی سراید.

شاید

ازآئینه بپرس
ازشانه ام
ازمتکایم
وازشب چراغ دل افسرده
که روزوشب چندبار
انارقلبم رامی فشارد
مهربانی تو
وعصاره ی عشق سرخ تو
گناه من رارنگ می کند
چندبارجمله عشق من

دوستت دارم

خاموش
می لرزاند لبهای من را؟!

خواب تورامی بینم
دستم راگرفته ای و طوفان تعجبم
مرا با خود
به کناری می کشانی
اما فردا
تو طوفانی

تودرخوابم
قامتت رابلندکرده ای
دست می کشی
ازباغستان همسایه
سیبی را
دزدکی دردستانم می گذاری
من می ترسم
درخواب
توباغبان پرازخشمی و
من سیبم را
ازتوپنهان می کنم