رفتن به بالا
  • جمعه - 23 بهمن 1394 - 13:04
  • کد خبر : ۵۰۴۱
  • چاپ خبر : حمید ایزدپناه پژوهشگر بزرگ فرهنگ و هنر عامه درگذشت

حمید ایزدپناه پژوهشگر بزرگ فرهنگ و هنر عامه درگذشت

 

حمید ایزد پناه روز سه شنبه ۲۰بهمن ماه در ۸۳ سالگی در منزل خود در پاریس درگذشت.

وی متولد ۱۳۱۲خرم آباد واز ایل ساکی لرستان بود. از ایزد پناه به عنوان بنیانگذار فرهنگ و هنر لرستان و پدر مطالعات لرستان شناسی یاد می کنند و برای اولین بار به همت او اداره فرهنگ و هنر استان لرستان تشکیل شد.

خدمات بی نظیر حمید ایزد پناه به فرهنگ وهنر لرستان در عرصه ایرانشناسی ابعاد گوناگونی از شعر ، موسیقی ، هنرشناشی ، باستانشناسی ، گردآوری فرهنگ عامه ،شناخت ایلات و طوایف لرستان  و… را در بر می گیرد و از این بابت در حیطه لرپژوهی ولرستانشناسی منحصربه فرد است.

ازحمید ایزد پناه آثار بسیاری برجای مانده است که در این میان کتاب مشهور  وماندگار او با نام “آثار باستانی وتاریخی لرستان” در ۳جلد در خانه تمام لرهای اهل کتاب و علاقه مند به شناخت لرستان یافت می شود و از منابع اصلی مطالعات محققین و دانشجویان در زمینه شناخت لرستان محسوب می شود.

ایزد پناه را باید  پدر لرپژوهی ولرستانشناسی بومی و البته با زاویه دیدی جدید ومدرن توصیف کرد که لرستان شناسی را به صورت ویژه ، بخشی مهم ومتمایزاز مطالعات ایرانشناسی کرد.

می توان گفت شخصیت ویژه و دست آوردهای حمید ایزد پناه  در جهان ایرانشناسی از او تک ستاره ایی درخشان ساخته است.

بنا به برخی از منابع پیکر این چهره مانا و فرهیخته پس از انتقال از فرانسه به ایران در زادگاهش خرم آباد به خاک سپرده خواهد شد.

یکی از نزدیکان وی با اشاره به تاسیس جایزه حمید ایزدپناه گفت: جایزه ای برای آثار ادبی و پژوهشی استان لرستان با عنوان جایزه حمید ایزد پناه تاسیس خواهد شد. این جایزه با حمایت مجله بخارا و خانواده ایشان هرساله به آثار برتر پژوهشی جوایزی اهدا می گردد.

شعری از استاد:
« لحظه ی بدرود»
هیچ میدانی پر رنج ترین گاه و گذر
در گذر راه زمان
که دمی بیش هم نیست
لحظه ی بدرود است ؟!
لحظه ای سخت گذر،با سکوتی که همه فریاد است !
با هزاران تشویش
دل سودایی پا بسته به مهر
از درون قفس سینه ی پُر تاب و طپش
سر به دیوار قفس می کوبد
ناله سر می دهد از درد جدایی که بمان !!!
پای بر جای همی لرزد و گوید که مرو !
واژه ها ؟!
واژه ها پرده اندوه گلو می فشرند،که مگویی بدرود !!!
آه چون ابری از خاطره ها
اشک می گردد و بارد از چشم
تا که گیرد دامن !
بوسه ها ؟!
بوسه ها گرمی دیدار ندارند دگر !
چه توان کرد که باید رفتن !
لیک … تنها !!!
که دلم،جانم،همراه نی اند
تا به همراه امیدی مبهم،با نگاهی نگران !
تا دگر بار کجا ؟
کی ؟
به چه سان؟
باز هم لحظه ی دیدار رسد؟!
این دَمِ بدرود است
بجز این نتوان گفت
که هزاران نفرین
به تو ای لحظه ی پر رنج زمان.
 

 

منبع: خبرگزاری ایسکانیوز و تابناک لرستان

 

حمید ایزد پناه روز سه شنبه ۲۰بهمن ماه در ۸۳ سالگی در منزل خود در پاریس درگذشت.

وی متولد ۱۳۱۲خرم آباد واز ایل ساکی لرستان بود. از ایزد پناه به عنوان بنیانگذار فرهنگ و هنر لرستان و پدر مطالعات لرستان شناسی یاد می کنند و برای اولین بار به همت او اداره فرهنگ و هنر استان لرستان تشکیل شد.

خدمات بی نظیر حمید ایزد پناه به فرهنگ وهنر لرستان در عرصه ایرانشناسی ابعاد گوناگونی از شعر ، موسیقی ، هنرشناشی ، باستانشناسی ، گردآوری فرهنگ عامه ،شناخت ایلات و طوایف لرستان  و… را در بر می گیرد و از این بابت در حیطه لرپژوهی ولرستانشناسی منحصربه فرد است.

ازحمید ایزد پناه آثار بسیاری برجای مانده است که در این میان کتاب مشهور  وماندگار او با نام “آثار باستانی وتاریخی لرستان” در ۳جلد در خانه تمام لرهای اهل کتاب و علاقه مند به شناخت لرستان یافت می شود و از منابع اصلی مطالعات محققین و دانشجویان در زمینه شناخت لرستان محسوب می شود.

ایزد پناه را باید  پدر لرپژوهی ولرستانشناسی بومی و البته با زاویه دیدی جدید ومدرن توصیف کرد که لرستان شناسی را به صورت ویژه ، بخشی مهم ومتمایزاز مطالعات ایرانشناسی کرد.

می توان گفت شخصیت ویژه و دست آوردهای حمید ایزد پناه  در جهان ایرانشناسی از او تک ستاره ایی درخشان ساخته است.

بنا به برخی از منابع پیکر این چهره مانا و فرهیخته پس از انتقال از فرانسه به ایران در زادگاهش خرم آباد به خاک سپرده خواهد شد.

یکی از نزدیکان وی با اشاره به تاسیس جایزه حمید ایزدپناه گفت: جایزه ای برای آثار ادبی و پژوهشی استان لرستان با عنوان جایزه حمید ایزد پناه تاسیس خواهد شد. این جایزه با حمایت مجله بخارا و خانواده ایشان هرساله به آثار برتر پژوهشی جوایزی اهدا می گردد.

شعری از استاد:
« لحظه ی بدرود»
هیچ میدانی پر رنج ترین گاه و گذر
در گذر راه زمان
که دمی بیش هم نیست
لحظه ی بدرود است ؟!
لحظه ای سخت گذر،با سکوتی که همه فریاد است !
با هزاران تشویش
دل سودایی پا بسته به مهر
از درون قفس سینه ی پُر تاب و طپش
سر به دیوار قفس می کوبد
ناله سر می دهد از درد جدایی که بمان !!!
پای بر جای همی لرزد و گوید که مرو !
واژه ها ؟!
واژه ها پرده اندوه گلو می فشرند،که مگویی بدرود !!!
آه چون ابری از خاطره ها
اشک می گردد و بارد از چشم
تا که گیرد دامن !
بوسه ها ؟!
بوسه ها گرمی دیدار ندارند دگر !
چه توان کرد که باید رفتن !
لیک … تنها !!!
که دلم،جانم،همراه نی اند
تا به همراه امیدی مبهم،با نگاهی نگران !
تا دگر بار کجا ؟
کی ؟
به چه سان؟
باز هم لحظه ی دیدار رسد؟!
این دَمِ بدرود است
بجز این نتوان گفت
که هزاران نفرین
به تو ای لحظه ی پر رنج زمان.
 

 

منبع: خبرگزاری ایسکانیوز و تابناک لرستان

اخبار مرتبط


ارسال دیدگاه