رفتن به بالا
  • پنجشنبه - 8 فروردین 1392 - 12:02
  • کد خبر : ۱۴۴۸
  • چاپ خبر : دوشعر از لطیف هلمت ترجمه ی خالدبایزیدی-دلیر

دوشعر از لطیف هلمت ترجمه ی خالدبایزیدی-دلیر

دوشعر ازلطیف هلمتهملت

ترجمه از:خالدبایزیدی-دلیر

شعر اول:

.اشتباه کردن

گاهی درنمایشگاهی تاریک

تابلوی دختری عریان

صدایم می زند

مرامی بوسد

من نیزمی بوسم اش

مرابسوی باغچه نمایشگاه میبرد

گرم گفتگوی هم…گم می شویم

نمی دانیم به کجامی روئیم

ازهمه چیز می گوئیم

تابه حال چنان چیزی ندیده ایم

باهمدیگرمی نشینیم

عکس یکدیگررامی کشیم

نمی دانیم کی هستیم

یاکجائیم

می دویم

می دویم

ناگاه نگهبان نمایشگاه می آیدو

گوش هردوتایمان رامی گیرد

ودرگوشه نمایشگاه تاریک

درکنارهمدیگرمی آویزد

 

شعر دوم:

نمی خواهم

دفترم

گورستان واژه باشد

من می خواهم

باواژای

تمام کاغذهارا

تسخیرکنم

دوشعر ازلطیف هلمتهملت

ترجمه از:خالدبایزیدی-دلیر

شعر اول:

.اشتباه کردن

گاهی درنمایشگاهی تاریک

تابلوی دختری عریان

صدایم می زند

مرامی بوسد

من نیزمی بوسم اش

مرابسوی باغچه نمایشگاه میبرد

گرم گفتگوی هم…گم می شویم

نمی دانیم به کجامی روئیم

ازهمه چیز می گوئیم

تابه حال چنان چیزی ندیده ایم

باهمدیگرمی نشینیم

عکس یکدیگررامی کشیم

نمی دانیم کی هستیم

یاکجائیم

می دویم

می دویم

ناگاه نگهبان نمایشگاه می آیدو

گوش هردوتایمان رامی گیرد

ودرگوشه نمایشگاه تاریک

درکنارهمدیگرمی آویزد

 

شعر دوم:

نمی خواهم

دفترم

گورستان واژه باشد

من می خواهم

باواژای

تمام کاغذهارا

تسخیرکنم

اخبار مرتبط


ارسال دیدگاه