رفتن به بالا
  • پنجشنبه - 25 مهر 1392 - 12:44
  • کد خبر : ۲۶۴۰
  • چاپ خبر : دو شعر از الکساندر پوشکین ترجمه شاپور احمدی

دو شعر از الکساندر پوشکین ترجمه شاپور احمدی

الکساندر سِرگِیویچ پوشکین به روسی                          

: (Александр Сергеевич Пушкин)‏ شاعر و نویسندهروسی سبک رومانتیسیسم است. او در ۲۶مه ۱۷۹۹ در شهر مسکو چشم به جهان گشود و در ۲۹ژانویه ۱۸۳۷ در سن پترزبورگ درگذشت.

او بنیان‌گذار ادبیات روسی مدرن به حساب می‌آید و برخی او را بزرگ‌ترین شاعر زبان روسی می‌دانند.

——————————————-

شعر اول:

اما نیمروز زوال دلیری‌مان را در می‌یابیم،

اکنون به لرزه در می‌آییم: «و در این ساعت

هر دو تپه‌ها و تنگه‌ها بیم را الهام می‌دهند.

بانگ بر می‌کشیم: «نگه دار، آهسته رو، ابله!»

***

درشکه درست همچنان به پیش می‌راند؛

نزدیکیهای شب به آن خو می‌گیریم،

و چرت می‌زنیم همان گونه که به راه خانه‌مان می‌رسیم.

همچنان که اسبها به پیش می‌رانند.

شعر دوم:

 

سالها گذشت. طوفانهای آزارنده، مه‌آلود

خیالهای خام برساخته‌‌ام را از هم پراکند،

و صدای لطیفت را فراموش کردم،

شمایلهای بس الهی‌ات را.

***

در تبعید، در دلتنگی حبس،

روزهای بی‌حادثه‌ام می‌پوسیدند،

محروم از هیبت و الهام

محروم از اشکها، از زندگانی، از عشق.

***

روحم دیگر بار بیدار شد:

و دیگربار نزدم آمدی،

درست مانند خیالی گریزنده

درست مانند چکیده‌ای از زیبایی ناب.

***

قلبم دوباره در خلسه طنین می‌افکند،

از درون آن دیگربار بر می‌آورد

احساسهایی حاکی از هیبت و الهام را،

از زندگانی، از اشک، از عشق.

 

 

الکساندر سِرگِیویچ پوشکین به روسی                          

: (Александр Сергеевич Пушкин)‏ شاعر و نویسندهروسی سبک رومانتیسیسم است. او در ۲۶مه ۱۷۹۹ در شهر مسکو چشم به جهان گشود و در ۲۹ژانویه ۱۸۳۷ در سن پترزبورگ درگذشت.

او بنیان‌گذار ادبیات روسی مدرن به حساب می‌آید و برخی او را بزرگ‌ترین شاعر زبان روسی می‌دانند.

——————————————-

شعر اول:

اما نیمروز زوال دلیری‌مان را در می‌یابیم،

اکنون به لرزه در می‌آییم: «و در این ساعت

هر دو تپه‌ها و تنگه‌ها بیم را الهام می‌دهند.

بانگ بر می‌کشیم: «نگه دار، آهسته رو، ابله!»

***

درشکه درست همچنان به پیش می‌راند؛

نزدیکیهای شب به آن خو می‌گیریم،

و چرت می‌زنیم همان گونه که به راه خانه‌مان می‌رسیم.

همچنان که اسبها به پیش می‌رانند.

شعر دوم:

 

سالها گذشت. طوفانهای آزارنده، مه‌آلود

خیالهای خام برساخته‌‌ام را از هم پراکند،

و صدای لطیفت را فراموش کردم،

شمایلهای بس الهی‌ات را.

***

در تبعید، در دلتنگی حبس،

روزهای بی‌حادثه‌ام می‌پوسیدند،

محروم از هیبت و الهام

محروم از اشکها، از زندگانی، از عشق.

***

روحم دیگر بار بیدار شد:

و دیگربار نزدم آمدی،

درست مانند خیالی گریزنده

درست مانند چکیده‌ای از زیبایی ناب.

***

قلبم دوباره در خلسه طنین می‌افکند،

از درون آن دیگربار بر می‌آورد

احساسهایی حاکی از هیبت و الهام را،

از زندگانی، از اشک، از عشق.

 

 

اخبار مرتبط


ارسال دیدگاه


۲ دیدگاه برای “دو شعر از الکساندر پوشکین ترجمه شاپور احمدی”

  • دست مریزاد ترجمه های خوبی بودند برسازنده رمانتیسم و حال و هوای قرن هیجده.شعر اول یادآور شعرهای رابرت فراست است.شعر دوم هم نمودار یک شعر رمانتیسم. حال و هوای دلتنگی حبس ودوری معشوقه و اشاره به روح و از دست رفتن هیبت و الهام.

  • عالی بود