شعر اول:
اثر انگشتم روی زنگ خانه ات جا ماند
مثل جای اتو که روی پیراهنت
رد پایم روی پله ها ست هنوز
و داغ لبهایم روی تک تک انگشتهات
تار موهایم لابه لای پنجه شانه ات
دارد پیر می شود
و عکسم زیر بالشت گریه می کند
…
کمی از من پیدا کن.
شعر دوم:
نان و سیگارت را که با چای خوردی
سفره را جمع نکن
لنگه کفشی که قدم به قدم همراهت آمده ام
توی قابلمه است
شعله را کم کن؛ ته نگیرد پاشنه ام!
سیر اگر نشدی باز..
پای تاول زده ام هم زیر سفیدی ملافه است
…
ظرفها را بگذار
بر می گردم شاید.