رفتن به بالا
  • یکشنبه - 9 شهریور 1393 - 09:12
  • کد خبر : ۳۷۶۲
  • چاپ خبر : دو شعر از سولمازصادق زاده نصر آبادی

دو شعر از سولمازصادق زاده نصر آبادی

دو شعر از سولمازصادق زاده نصر آبادی

شعر اول

 

من

 از قتل عام ۳۶۵ روز

 می آیم

 با توبره ای از سین های متلاشی

 و حالا

در سکانس یا مقلب القلوب

 شمع را فوت می کنم

 عزیزم

 اینجا وضعیت قرمز است

 و دیوارها

رو در روی نور ایستاده اند.

 

شعر دوم

 

دیوها

چه شکوهی دارند

هنگامی که در چرخه ی سقوط

 از بند نافم آویزان می شوم…

دنیا

سراشیبی تیزیست

بدوم یا بخوابم

فرقی نمی کند

جاذبه ی زمین

کار خودش را خواهد کرد…

 

 

دو شعر از سولمازصادق زاده نصر آبادی

شعر اول

 

من

 از قتل عام ۳۶۵ روز

 می آیم

 با توبره ای از سین های متلاشی

 و حالا

در سکانس یا مقلب القلوب

 شمع را فوت می کنم

 عزیزم

 اینجا وضعیت قرمز است

 و دیوارها

رو در روی نور ایستاده اند.

 

شعر دوم

 

دیوها

چه شکوهی دارند

هنگامی که در چرخه ی سقوط

 از بند نافم آویزان می شوم…

دنیا

سراشیبی تیزیست

بدوم یا بخوابم

فرقی نمی کند

جاذبه ی زمین

کار خودش را خواهد کرد…

 

 

اخبار مرتبط


ارسال دیدگاه