رفتن به بالا
  • پنجشنبه - 21 فروردین 1393 - 07:52
  • کد خبر : ۳۲۹۰
  • چاپ خبر : دو شعر از شعله آذر

دو شعر از شعله آذر

دو شعر از شعله آذر

 

لحظه های اندوه

کنار می گیرد از صدای عجیب زاغ ها

خنده ی زن های میوه چین باغ همسایه

و افتادن سفت نارنج ها

به سبدهایی که زود فراموش می شوند.

لحظه های تنهایی

مماس می شود به لب های دختری

که خاطره های سبک به سبد داشت

و رد آدم های ناگهان را به دود می سپرد.

چشم می رود به ردیف صندلی های شلوغ

و من که حوصله ام برای یک غروب تنگ است

به عادت نبودنت چای می نوشم.

۷/۹/۹۲

 

طوفان نباش

حتا باد،

تا آن چه می خواهی

از تو نگریزد،

درخت باش

تا او که می خواهی

زیر سایه ات

قرار گیرد.

بهمن ۹۲

 

دو شعر از شعله آذر

 

لحظه های اندوه

کنار می گیرد از صدای عجیب زاغ ها

خنده ی زن های میوه چین باغ همسایه

و افتادن سفت نارنج ها

به سبدهایی که زود فراموش می شوند.

لحظه های تنهایی

مماس می شود به لب های دختری

که خاطره های سبک به سبد داشت

و رد آدم های ناگهان را به دود می سپرد.

چشم می رود به ردیف صندلی های شلوغ

و من که حوصله ام برای یک غروب تنگ است

به عادت نبودنت چای می نوشم.

۷/۹/۹۲

 

طوفان نباش

حتا باد،

تا آن چه می خواهی

از تو نگریزد،

درخت باش

تا او که می خواهی

زیر سایه ات

قرار گیرد.

بهمن ۹۲

 

اخبار مرتبط


ارسال دیدگاه


۲ دیدگاه برای “دو شعر از شعله آذر”

  • تو هر چه قدر خوب باشی،

    یا که،
    هر چه قدر هم سعی کنی که،
    خوب باشی،
    هر چه قدر تلاش کنی این که،
    خوبی را به صحنه عمل بیاوری،
    هر چه قدر انسانیت را،
    دوست داشته باشی،
    هر چه قدر تلاش کنی که،
    انسانیت را،
    در وجودت نمودار کنی،
    با تمام اینها،
    باز کسانی هستند که،
    به هر دلیلی،
    یا به صرفاً به یک دلیل،
    تو را دوست نخواهند داشت!

    شاید دلیلشان این باشد که،
    تو به اندازه مورد نظر آنها،
    خوب نیستی،
    یا که،
    به قدر کافی سعی نکردی که،
    خوب باشی،
    یا که،
    اصلا آنها از خوبی خوششان نمیاید!

    این از حقایق تلخ زندگی توست مهررای!

    با آن بساز،
    یا که،
    از کنارشان،
    چون نسیم بهاری،
    بگذر.

    شاید روزی،
    در تلخی زندگیشان،
    یاد تو بیفتند،
    آنگاه گذشتی،
    چو،
    نسیم بهاری،
    شاید،
    کمی هم که شده،
    خاطرشان،
    شیرین شود.

  • لحظه های اندوه،لحظه های تنهایی،و حوصله تنگی و دل تنگی؛احساس های سطحی که خانم ها را گیر می اندازد.و نمی گذارد شعرهای عاشقانه وجودی وریشه دار شود.لازم است از این کلمه ها و ترکیب ها دوری کنیم که شعرها را به سمت احساسی گری و مشابه نویسی نکشاند