رفتن به بالا
  • دوشنبه - 7 مرداد 1392 - 10:08
  • کد خبر : ۱۸۷۴
  • چاپ خبر : دو شعر از عزیز کلهر

دو شعر از عزیز کلهر

دو شعر از عزیز کلهر

شعر اول:

من
مثلث مرگزایی
که از اضلاع زنگ خورده ام
خون می چکد
تو
مثلث متساوی الساقینی
که ساقه ات
نه از خاک من
از خیانتت پا گرفته اند

 

ما دایره ی دد زده ای
که شعاع پریشانی
مان شیار دست هایست

که این شیار ها
طول موج بلندی ازشکنجه
در کارگاه اجباراست

 

تا از
چهل شکوفه یگیلاس
چهل قطره ی خون
نچکد

 

نه تو فرشته ای
نه منانسان

 


آب و خاک را اززمین
باد وافتاب را ازآسمان
و
ستاره ی سرخی را از کهکشانی دور
به عاریت گرفتهام
تا من نیز

 


منظومه ای خود مختاررا بر مدار هیچ
بچر خانم

 


از دست گرگ نه
از دستانسان
به جنگل خواهمگریخت
انسان گرسنه
از گرگ گرسنه

خطر ناکتراست

 

بهشت .برزخ .دوزخ

و من

که ایستگاه چهارمم

 

و به هیچ جای جهان نمی رسم

مبدا من صفر

مقصد ایکس

 

بر پایه ای از بحران بناشده ام

بگذار تا ابرهایگراس

بر من ببارند تا هر عصرهلاکت خودرا

در چشمه هایی از اسید

به نظاره بنشینم

بگذار

بهشت . برزخ . دوزخ

و من

که ایستگاه چهارمم

 

میعادگاه گلابتون گیس سرخی

که نیمی از تنش را

تنها از استخوانهای قصابخانه ای

تا من به دندان گرفته است

 

و نیمی دیگر

را چنان زوزه می کشد

که هزار گرگ گرسنه در من

چنگ می کشند

 

شعر دوم:

مسافر

 

وقتی که جاده تمام میشود

مسافر

واژه ایست بی مفهوم

برای تمامی مقصدهای جهان

 

دو شعر از عزیز کلهر

شعر اول:

من
مثلث مرگزایی
که از اضلاع زنگ خورده ام
خون می چکد
تو
مثلث متساوی الساقینی
که ساقه ات
نه از خاک من
از خیانتت پا گرفته اند

 

ما دایره ی دد زده ای
که شعاع پریشانی
مان شیار دست هایست

که این شیار ها
طول موج بلندی ازشکنجه
در کارگاه اجباراست

 

تا از
چهل شکوفه یگیلاس
چهل قطره ی خون
نچکد

 

نه تو فرشته ای
نه منانسان

 


آب و خاک را اززمین
باد وافتاب را ازآسمان
و
ستاره ی سرخی را از کهکشانی دور
به عاریت گرفتهام
تا من نیز

 


منظومه ای خود مختاررا بر مدار هیچ
بچر خانم

 


از دست گرگ نه
از دستانسان
به جنگل خواهمگریخت
انسان گرسنه
از گرگ گرسنه

خطر ناکتراست

 

بهشت .برزخ .دوزخ

و من

که ایستگاه چهارمم

 

و به هیچ جای جهان نمی رسم

مبدا من صفر

مقصد ایکس

 

بر پایه ای از بحران بناشده ام

بگذار تا ابرهایگراس

بر من ببارند تا هر عصرهلاکت خودرا

در چشمه هایی از اسید

به نظاره بنشینم

بگذار

بهشت . برزخ . دوزخ

و من

که ایستگاه چهارمم

 

میعادگاه گلابتون گیس سرخی

که نیمی از تنش را

تنها از استخوانهای قصابخانه ای

تا من به دندان گرفته است

 

و نیمی دیگر

را چنان زوزه می کشد

که هزار گرگ گرسنه در من

چنگ می کشند

 

شعر دوم:

مسافر

 

وقتی که جاده تمام میشود

مسافر

واژه ایست بی مفهوم

برای تمامی مقصدهای جهان

 

اخبار مرتبط


ارسال دیدگاه


۱۵ دیدگاه برای “دو شعر از عزیز کلهر”

  • اشتباه تایپی دارد لطفا تصحیح کنید
    اما اشعار بسیار حکیمانه ای بودند با دوستان خواندیم و لذت بردیم از دیر باز کارهای این شاعر را دنبال می کنم تنها ایرادی که دارد ترجمه آنها بسیار سنگین و فلسفی است

  • بابک بهرامی چگنی says:

    عزیز کلهر عزیز را می شناسم او شاعر درد کشیده ای است که ما هنرمندان لرستانی هنوز او را به درستی درک نکرده ایم
    عزیز کلهر عزیز – عزیز همه است مردی با رنج هایی بزرگ و قلبی شکسته و شیدایی و جنونی بسیار دیدنی
    از عزیز کلهر بیشتر حمایت شود

  • زوشا بیرانوند says:

    چه شعر زیبایی!!!!واقعن شعر بود
    سپاس از شما و آقای کلهر

  • ۶ قطعه شعر است آن را لطف کنید درست نمایید

  • سمیرا باستانی says:

    تکان خوردم از این همه تصاویر بکر ادبی منحصر بفرد است این عزیز کلهر

  • سمیرا باستانی says:

    عجب شاعریه متفاوت با همه

  • سمیرا باستانی says:

    او با فروغ و شاملو با سهراب واخوان برابری میکنه

  • بسیار پر مغز و محتوا بود

  • مهری خسروجودی says:

    سلام جناب عزیز کلهر خوشخالم به اشعار زیبایان نگاهی کردم واقعن زیبا وپزمحتواس
    خواندنش یه حس گرمی داره در ایسگاه چهارم ماندم

  • درود بر انرژی +++++++++++++

    سلام بر قناری خوش صدا
    و خوش قلم

    لذت بردم استاد

  • من شماره تلفن یا همراه اقای عزیز کلهر را می خواهم چگونه بدست بیارم

  • سلام و درود
    کجای این اشعار وحشت داشت ؟
    غیر از یک شعر خوب مثل شعرسایر شاعرین خوب چیز دیگری داشت ؟

    واقعا جالبه !!!!!

  • مریم منشی زاده says:

    آفرین آقای کلهر، پایانبندی شعر معرکه بود.
    این قسمت رو از شعر حذف کنید لطفا. به شعر ضربه زده.
    انسان گرسنه
    از گرگ گرسنه

    خطر ناکتراست…
    مصرعهای بالاتر گویاست و نیاز به این متن بیانیه وار ندارد. به اصرار می گویم که حذف کنید.
    و ممنون که ما را به این شعر خوب مهمان کردید .

  • عرض ادب دارم خدمت استاد عزیز……قلم و اندیشه استاد همیشه زیبا بوده و هست….

  • من امروز آقای کلهررو توی دانشگاه واسه اولین باردیدم ازهمون برخورد اول متوجه شدم بسیارانسان شریفی هستن طبع شعرشون هم که فوق العادست زنده باشین