دو شعر کوتاه از مهدی صدیقی (کارگاه شماره ۱)

  

مهدی صدیقی

شعر اول:

کلاغ

دست از سرم بردارید
با غار غارهای بی انتهایتان

شما چشمان کوچک فلزی اش را ندیده اید.

شعر دوم:

همیشه در حال رفتن
کلمه ها را بهم می کوبی
شعرها را پرت می کنی روی مبل ها
کیف دستی ات را پر از غزل میکنی
و راه میروی

مثل همیشه بر وزن “مستفعلن” دهانم را قفل می کنی

و من به دیوار بودن خود ادامه می دهم

اشتراک گذاری: