رفتن به بالا
  • شنبه - 4 مرداد 1393 - 09:29
  • کد خبر : ۳۶۷۲
  • چاپ خبر : شعری از علی قربانیان

شعری از علی قربانیان

شعری از علی قربانیان

 

یک سرفه ی زمستانی  

و به خس خس می افتد

 قارقار محبوس در سینه

یک شعر تمام سپید

 روی زمین افتاده است

یک شاعر تمام سیاه

روی شعری یخ زده

با بال های بی جان راه می رود

یک خس خس شاعرانه

یک قار قار محبوس

کلاغ ها شاعرانه ترین زمستانند

 

شعری از علی قربانیان

 

یک سرفه ی زمستانی  

و به خس خس می افتد

 قارقار محبوس در سینه

یک شعر تمام سپید

 روی زمین افتاده است

یک شاعر تمام سیاه

روی شعری یخ زده

با بال های بی جان راه می رود

یک خس خس شاعرانه

یک قار قار محبوس

کلاغ ها شاعرانه ترین زمستانند

 

اخبار مرتبط


ارسال دیدگاه


۳ دیدگاه برای “شعری از علی قربانیان”

  • درود برشما
    زیبا بود
    من این غار غار محبوس در سینه را می فهمم.

  • زبانی ساده که فی نفسه بد نیست، کمی بازی با جابه جایی موقعیت کلمات که گاهی می تواند مؤثر واقع شود، اما یک مطلب: “کلاغ ها شاعرانه ترین زمستانند” فضایی خوش آیند و تغزلی را ایجاد می کنند که هر چه سطر های بالا برای ایجاد فضایی سرد، خاکستری و نا امید رشته کرده اند پنبه می کند.

  • فتی معطوفی(م کیوان) says:

    با احترام- سعی در بیرون کشیدن احساساتی زیبا در این کار کاملا محسوس است. بازدنبال می کنم! روز وروزگار شما فراخ – م کیوان