رفتن به بالا
  • سه شنبه - 22 مرداد 1392 - 13:02
  • کد خبر : ۲۳۴۲
  • چاپ خبر : شعری از لورا کازیسکی  ترجمه: سید مصطفی جهانبخت

شعری از لورا کازیسکی ترجمه: سید مصطفی جهانبخت

 

«لورا کازیسکی» [۱] نویسنده و شاعر امریکایی است که مجموعه اشعار فراوانی را تا به امروز منتشر نموده است. در میان آثار وی مجموعه شعر «رقصیدن و ناپدید شدن» [۲] جایزه «جونیپر» [۳] را در سال ۲۰۰۲ دریافت کرد. این استاد زبان انگلیسی که در دانشگاه میشیگان تدریس می کند در سال ۲۰۱۲ با مجموعه شعر «فضا در زنجیر» [۴] جایزه حلقه ملی منتقدین کتاب امریکا [۵] را برنده شد. افتخارات کسب شده­ی این بانوی شاعر بیش از این دو مورد است.

قابل ذکر آنکه رمان او به نام «زندگی پیش چشمان زن» [۶]در سال ۲۰۰۷ تبدیل به فیلمی با همین نام شد که در آن «اوما تورمن» و «ایوان ریچل وود» بازی می­کردند. پیش از آن نیز رمان دیگری از کازیسکی با عنوان «رودخانه مشکوک» [۷] در سال ۲۰۰۰ در کانادا تبدیل به فیلم شده بود.

ترجمه زیر یکی از شعرهای کازیسکی از کتاب فضا در زنجیر است.

 

 

معما

 

من تنفس آینه­ ی بالای روشوئی­ ام.

درونم باغی ممیزی شده است.

کسی روی انگل­ هایم

ملافه­ ی گلدوزی شده­ی ظریفی انداخته است.

و نیز بر کودک در حراج خیریه­ ی کلیسا

یادگاری­ ها بیش از خاطرات­ اند.

من گربه­ ی مدفون در زیر پیچکِ در هم پیچیده­ ام.

نیز تخم­ مرغ سفید بی ­وزن ­ام

که بر گور خود شناور است.

برف جایی که برگ ­ها بودند.

لیوان­ های خالی­ی یک بار مصرف­ام پس از سور بر ساحل.

من، همچو شعله­ ای، خاکستر برخاسته بر آتشی هستم.

ابوالهول­ ام، با آن همه شن

که گیج گیج بر صورتش می­ خورند.

آخرین سایه که عبور کرد از بوم خالی

در موزه­ی هنر خالی.

من عدم امکان تمایل به شخصی­ ام

که تو بر او ترحم کردی.

و گلبرگ گل سوسن

آن شبح زبان.

آن زبان شبح.

چه می ­توانم گفت اگر سخن بگویم؟

 

از کتاب فضا در زنجیر (انتشارات کاپر کنین، ۲۰۱۱)

 

Riddle

by Laura Kasischke

 

I am the mirror breathing above the sink.

There is a censored garden inside of me.

Over my worms someone has thrown

 

a delicately embroidered sheet.

 

And also the child at the rummage sale—

 

more souvenirs than memories.

 

I am the cat buried beneath

the tangled ivy. Also the white

weightless egg

floating over its grave. Snow

 

where there were leaves. Empty

plastic cups after the party on the beach.

 

I am ash rising above a fire, like a flame.

The Sphinx with so much sand

blowing vaguely in her face. The last

 

shadow that passed

over the blank canvas

in the empty art museum. I am

 

the impossibility of desiring

the person you pity.

And the petal of the Easter lily—

 

That ghost of a tongue.

That tongue of a ghost.

 

What would I say if I spoke?  

 

 

From Space, in Chains (Copper Canyon Press, 2011)

 

 

——————-

۱- Laura Kasischke

۲- Dance and Disappear

۳- Juniper Award

۴- Space, in Chains

۵- National Book Critics Circle Award

۶- The Life before Her Eyes

۷- Suspicious River

 

«لورا کازیسکی» [۱] نویسنده و شاعر امریکایی است که مجموعه اشعار فراوانی را تا به امروز منتشر نموده است. در میان آثار وی مجموعه شعر «رقصیدن و ناپدید شدن» [۲] جایزه «جونیپر» [۳] را در سال ۲۰۰۲ دریافت کرد. این استاد زبان انگلیسی که در دانشگاه میشیگان تدریس می کند در سال ۲۰۱۲ با مجموعه شعر «فضا در زنجیر» [۴] جایزه حلقه ملی منتقدین کتاب امریکا [۵] را برنده شد. افتخارات کسب شده­ی این بانوی شاعر بیش از این دو مورد است.

قابل ذکر آنکه رمان او به نام «زندگی پیش چشمان زن» [۶]در سال ۲۰۰۷ تبدیل به فیلمی با همین نام شد که در آن «اوما تورمن» و «ایوان ریچل وود» بازی می­کردند. پیش از آن نیز رمان دیگری از کازیسکی با عنوان «رودخانه مشکوک» [۷] در سال ۲۰۰۰ در کانادا تبدیل به فیلم شده بود.

ترجمه زیر یکی از شعرهای کازیسکی از کتاب فضا در زنجیر است.

 

 

معما

 

من تنفس آینه­ ی بالای روشوئی­ ام.

درونم باغی ممیزی شده است.

کسی روی انگل­ هایم

ملافه­ ی گلدوزی شده­ی ظریفی انداخته است.

و نیز بر کودک در حراج خیریه­ ی کلیسا

یادگاری­ ها بیش از خاطرات­ اند.

من گربه­ ی مدفون در زیر پیچکِ در هم پیچیده­ ام.

نیز تخم­ مرغ سفید بی ­وزن ­ام

که بر گور خود شناور است.

برف جایی که برگ ­ها بودند.

لیوان­ های خالی­ی یک بار مصرف­ام پس از سور بر ساحل.

من، همچو شعله­ ای، خاکستر برخاسته بر آتشی هستم.

ابوالهول­ ام، با آن همه شن

که گیج گیج بر صورتش می­ خورند.

آخرین سایه که عبور کرد از بوم خالی

در موزه­ی هنر خالی.

من عدم امکان تمایل به شخصی­ ام

که تو بر او ترحم کردی.

و گلبرگ گل سوسن

آن شبح زبان.

آن زبان شبح.

چه می ­توانم گفت اگر سخن بگویم؟

 

از کتاب فضا در زنجیر (انتشارات کاپر کنین، ۲۰۱۱)

 

Riddle

by Laura Kasischke

 

I am the mirror breathing above the sink.

There is a censored garden inside of me.

Over my worms someone has thrown

 

a delicately embroidered sheet.

 

And also the child at the rummage sale—

 

more souvenirs than memories.

 

I am the cat buried beneath

the tangled ivy. Also the white

weightless egg

floating over its grave. Snow

 

where there were leaves. Empty

plastic cups after the party on the beach.

 

I am ash rising above a fire, like a flame.

The Sphinx with so much sand

blowing vaguely in her face. The last

 

shadow that passed

over the blank canvas

in the empty art museum. I am

 

the impossibility of desiring

the person you pity.

And the petal of the Easter lily—

 

That ghost of a tongue.

That tongue of a ghost.

 

What would I say if I spoke?  

 

 

From Space, in Chains (Copper Canyon Press, 2011)

 

 

——————-

۱- Laura Kasischke

۲- Dance and Disappear

۳- Juniper Award

۴- Space, in Chains

۵- National Book Critics Circle Award

۶- The Life before Her Eyes

۷- Suspicious River

اخبار مرتبط


ارسال دیدگاه


۲ دیدگاه برای “شعری از لورا کازیسکی ترجمه: سید مصطفی جهانبخت”

  • خسته نباشید .من این نوع زبان ترجمه را خیلی دوست دارم به این دلیل که حس شعر را خیلی خوب القا می کند.اما فکر میکنم شما شعر خوبی انتخاب نکردید یا حداقل باید دوسه شعرانتخاب،و ترجمه میکردید برای آشنایی بیشتر با ذهنیت و نگاه شاعر.شعر معما در هر تصویرو سطر میخاهد مبین نوعی رازوارانگی و پیچیدگی باشدو این ابهام طبیعتن گویای ذهنیت و علاقه شاعر هستنداز این رو به نظر من یک شعر کافی نیست

    • سلام و سپاس از مرحمت شما
      در کارهای کازیسکی چه شعر و چه رمان، این رازآلودگی و پیچیدگی آشکار است.
      فیلم «زندگی پیش چشمان زن» (The Life Before Her Eyes) را حتما نگاه کنید تا این پیچیدگی را بیشتر متوجه شوید.
      در مورد ترجمه های دیگر هم به روی چشم، آقای بیرانوند و دوستان سایت آوانگارد لطف دارند نسبت به ما.