رفتن به بالا
  • شنبه - 3 تیر 1391 - 23:44
  • کد خبر : ۴۴۵
  • چاپ خبر : دو شعر از محمد حسینی مقدم(غزل پست مدرن)

دو شعر از محمد حسینی مقدم(غزل پست مدرن)

محمد حسینی مقدم

متولد دیماه ۱۳۶۴

کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه فردوسی مشهد

کارشناسی ارشد ارتباطات از دانشگاه علامه

شاعر، منتقد، مترجم

آثار:

چگونه زرافه را توی یخچال بگذاریم/ انتشارات سخن گستر ۱۳۸۸

بیداری کامل/ لیزا جی اسمیت ترجمه محمد حسینی مقدم/ نشر ویدا

بازگشت: شب هنگام/ لیزا جی اسمیت ترجمه محمد حسینی مقدم نشر ویدا

شعر اول:

کنار ماهی خونسرد، یک زن خونگرم

در آشپزخانه، توی دست یک ساطور.

درون قابلمه، دست و پای یک نوزاد

جلوی تلویزیون، نعش شوهری مغرور.

در آشپزخانه، خاطرات یک ماهی:

همیشه دور زدن توی تُنگی از کابینت.

در آشپزخانه، اولین غذای زنی

جلوی بی هیجانی ِ شوهری ساکت.

درون قابلمه، آخرین غذای زنی

درون قابلمه، دست و پای یک ماهی.

جنون ِ جا افتاده به فکر زندگی ِ …

و فکر کردن ِ به زندگی، هر از گاهی.

جلوی تلویزیون، دائماً به فکر ِ مرگ

 به فکر از خود و از دور، دورتر شدنش

جلوی تلویزیون، پیش ماهی مغرور

نشسته کنترل از راه دور، جای زنش

□□□

نشسته یک زن ِ خوشحال رو به تلویزیون

بدون دغدغه، بی غصّه، بی غم و بی درد

در آشپزخانه روی گاز خواهد پخت

درون قابلمه – باز- قاتل ِ خونسرد.

شعر دوم:

به مارک شاگال که لذت تماشای گاو را به ما آموخت و به پسران جنوب که دوستم خواهند داشت:

بدنش گاوِ بعدِ سلاخی است. بدنش گاوهای شقه شده است.

بدنش گوشتهای آویزان، بدنش قطره های قرمزِ خون

بدنش آب مانده در کرخه، بدنش آب مانده در اروند

بدنش سدّ منفجر نشده، بدنش پایه ی پل کارون

بدنش کفرگوئیِ در جمع، بدنش یک خدای ساختگی

بدنش سامری و وسوسه هاش، بدنش تا همیشه یک ملعون

بدنش مارش جنگ از رادیو، بدنش فتح سنگر بعدی

بدنش خنده های یک مجری، بدنش چرت و پرتِ بی مضمون

بدنش گاوِ استریل نشده، بدنش اعتراضِ سرخورده

بدنش دست های آلوده، بدنش سرکشیِ از قانون

بدنش حمله ای بدون هدف، بدنش اشتباهِ فرمانده

بدنش فاوِ پس گرفته شده، بدنش یک جزیره ی مجنون

بدنش یک مغازه ی بدبو، بدنش نیشخندِ یک قصّاب

بدنش دستهای یک جرّاح، بدنش شستشوی با صابون

بدنش گاوِ رفته روی مین، بدنش خونِ گاو داخل هور

بدنش یک گزارش خبری، بدنش حرف مفتِ تلویزیون

بدنش انحرافِ از معیار، بدنش ارتدادِ فکر شده

بدنش اعتراضِ بی پایان، بدنش امتدادِ سیرِ قرون

بدنش باز کردن یک زخم، بدنش گازِ استریل نشده

بدنش اشتباهِ یک دکتر، بدنش زیر خاکها مدفون

بدنش مرده های داخل شط، بدنش مرده های خارج شط

بدنش یک یگان پر از مرده، بدنش مرده ی ستون به ستون

بدنش اشکهای یا موسی۱، بدنش گریه های گاوِ سیاه

بدنش گاوِ وقتِ جان کندن، بدنش بغضِ ریخته بیرون…

۱- یا موسی نوعی گاومیش یا گاو بزرگ در اصطلاح جنوبی هاست

محمد حسینی مقدم

متولد دیماه ۱۳۶۴

کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه فردوسی مشهد

کارشناسی ارشد ارتباطات از دانشگاه علامه

شاعر، منتقد، مترجم

آثار:

چگونه زرافه را توی یخچال بگذاریم/ انتشارات سخن گستر ۱۳۸۸

بیداری کامل/ لیزا جی اسمیت ترجمه محمد حسینی مقدم/ نشر ویدا

بازگشت: شب هنگام/ لیزا جی اسمیت ترجمه محمد حسینی مقدم نشر ویدا

شعر اول:

کنار ماهی خونسرد، یک زن خونگرم

در آشپزخانه، توی دست یک ساطور.

درون قابلمه، دست و پای یک نوزاد

جلوی تلویزیون، نعش شوهری مغرور.

در آشپزخانه، خاطرات یک ماهی:

همیشه دور زدن توی تُنگی از کابینت.

در آشپزخانه، اولین غذای زنی

جلوی بی هیجانی ِ شوهری ساکت.

درون قابلمه، آخرین غذای زنی

درون قابلمه، دست و پای یک ماهی.

جنون ِ جا افتاده به فکر زندگی ِ …

و فکر کردن ِ به زندگی، هر از گاهی.

جلوی تلویزیون، دائماً به فکر ِ مرگ

 به فکر از خود و از دور، دورتر شدنش

جلوی تلویزیون، پیش ماهی مغرور

نشسته کنترل از راه دور، جای زنش

□□□

نشسته یک زن ِ خوشحال رو به تلویزیون

بدون دغدغه، بی غصّه، بی غم و بی درد

در آشپزخانه روی گاز خواهد پخت

درون قابلمه – باز- قاتل ِ خونسرد.

شعر دوم:

به مارک شاگال که لذت تماشای گاو را به ما آموخت و به پسران جنوب که دوستم خواهند داشت:

بدنش گاوِ بعدِ سلاخی است. بدنش گاوهای شقه شده است.

بدنش گوشتهای آویزان، بدنش قطره های قرمزِ خون

بدنش آب مانده در کرخه، بدنش آب مانده در اروند

بدنش سدّ منفجر نشده، بدنش پایه ی پل کارون

بدنش کفرگوئیِ در جمع، بدنش یک خدای ساختگی

بدنش سامری و وسوسه هاش، بدنش تا همیشه یک ملعون

بدنش مارش جنگ از رادیو، بدنش فتح سنگر بعدی

بدنش خنده های یک مجری، بدنش چرت و پرتِ بی مضمون

بدنش گاوِ استریل نشده، بدنش اعتراضِ سرخورده

بدنش دست های آلوده، بدنش سرکشیِ از قانون

بدنش حمله ای بدون هدف، بدنش اشتباهِ فرمانده

بدنش فاوِ پس گرفته شده، بدنش یک جزیره ی مجنون

بدنش یک مغازه ی بدبو، بدنش نیشخندِ یک قصّاب

بدنش دستهای یک جرّاح، بدنش شستشوی با صابون

بدنش گاوِ رفته روی مین، بدنش خونِ گاو داخل هور

بدنش یک گزارش خبری، بدنش حرف مفتِ تلویزیون

بدنش انحرافِ از معیار، بدنش ارتدادِ فکر شده

بدنش اعتراضِ بی پایان، بدنش امتدادِ سیرِ قرون

بدنش باز کردن یک زخم، بدنش گازِ استریل نشده

بدنش اشتباهِ یک دکتر، بدنش زیر خاکها مدفون

بدنش مرده های داخل شط، بدنش مرده های خارج شط

بدنش یک یگان پر از مرده، بدنش مرده ی ستون به ستون

بدنش اشکهای یا موسی۱، بدنش گریه های گاوِ سیاه

بدنش گاوِ وقتِ جان کندن، بدنش بغضِ ریخته بیرون…

۱- یا موسی نوعی گاومیش یا گاو بزرگ در اصطلاح جنوبی هاست

اخبار مرتبط


ارسال دیدگاه