دو شعر (دو زبانه) از زلما بهادر

دو شعر (دو زبانه) از زلما بهادر

The sun is sitting dow

 

The sun is sitting down behind the mountain.

The birds are in a dream asleep.

An old tree is walking in dark street.

And I !

I,m thinking about my lonely fish

 

That lonely fish who died in empty container.

What are  you doing?

Are you teaching love to white foxes of north pole?

I,m so tired.

Who can help me to sleep?

 

خورشید نشسته

 

خورشید نشسته پشت کوه

پرنده ها در خوابی رویایی اند

درختی پیر در خیابان های تاریک قدم می زند

و من

من به ماهی تنهایم می اندیشم

ماهی تنهایی که در تنگ بلورخالی جان سپرد.

تو در چه حالی؟

هنوز هم به روباه های سفید قطب شمال درس عشق  می دهی؟

خیلی حسته ام!

کسی کمکم می کند تا بخوابم؟

 

Dark day

 

Today is dark

The road is running to mountain when

Theblack  cloud is rainingfirelacly on

Roof of world

The sky is waiting for sun

The sun is sleeping on the beach

This darkness will countinudtill…!

 

یک روز تاریک

 

روز تاریک است

جاده می دود به سوی کوهستان

وقتی ابر سیاه خشمگین می کوبد بر سر زمین

آسمان در انتظار خورشید است

خورشید در ساحل حمام آفتاب می گیرد.

این تاریکی ادامه دارد هنوز تا …

 

اشتراک گذاری: