شعری از سزاربایخو تر جمه ناصر تنها
سزار بایخو ،تولد ومرگ «۱۸۹۲ / ۱۹۳۸) یکی ازمهمترین شاعران قرن گذشته است. اودر پرو بدنیا آمد ودرپاریس فوت نمود. در این مختصر ممکن نیست اهمیت شعر او وجهان منحصر بفردی که جلوی چشم خواننده میگذارد ثابت میکند که شعراوبرای همیشه است
در فرجام جنگ
مردی به بالین سربازمرده ای آمد
«نمیرتو را من دوست دارم»
دریغا ،که درتسخیر مرگ بود
وقتی دیگراین باردو تن بربالین اوآمدند
«نمیر سرباز شجاع باش وتنهایمان نگذار»
دریغا ،که جسد هنوز مرده بود
سه تن چنانکه بیست،یکصد،هزار،هزاران تن بر گرد او
فریاد ها برآمد به عتاب :«عشقی چنین عظیم نیز بیفایده است»
دریغا ،که مرگ مرد را فرامی گرفت»
هزارهزاربدیداراو
غریو برمی آوردند
همراهم بمان
دریغا ،که مرگ مرد را میخواند
سرانجام تمام اهالی زمین
بدور او جمع شدند،جسد دیدن آنها را اندوهگین گشت و
به آهستگی برپا ایستاد
واولین انسانی که دید به آغوش کشید،آنگاه قدم بر راه نهاد.