.
.
عبدالله سلیمان (۱۹۰۴–۱۸ نوامبر ۱۹۶۲) ملقب بە “گوران” ، پدر شعر مدرن کوردی در سال ۱۹۰۴ در شهر حلبجە بە دنیا آمد.
عبدالله گوران و تنی چند از شاعران سلیمانیه در دو دههی آغازین قرن بیستم جنبش ادبی را با تأثیر از تحولات ادبی ترکیە و مراودەهای آنان با ادیبان استانبول و گروە موسوم بە “فجر اتی” آغاز کردند که این جنبش سنگ بنای شعر مدرن کوردی را پیریزی نمود.
هرچند قبل از “گوران “، “شیخ نوری شیخ صالح” برای اولین بار از اوزان هجایی برای نوشتن شعر استفادە کرد اما تغییر گفتمان مسلط، تجارب وسیع و گستردە، آزمون و خطاهای گوران در هجانویسی و همچنین در مرحلەی دوم شاعرانگی نگاه تازەی وی بە زبان و امکانهای نرمگریزی، مواجههی متفاوت با طبیعت، استفادە از امکان چند ژانری در نوشتن شعر و استفادەی وی از پتانسیلهای عظیم فولک کوردی او را سردمدار این جنبش نمود. جنبشی که بعدها گوران به تنهایی آن را پی گرفت و فعالیتها و نوآوریها او منجر به تثبیت نام گوران به عنوان پیشوای شعر مدرن کورد ی شد.
گوران آثار زیادی از نظم، نثر، ترجمه و نقد در مجلات عراق و کردستان چاپ و منتشر نمود. ترجمههای او از شعر و ادبیات غرب تأثیر زیادی بر شاعران و نویسندگان کورد بر جای نهاد، اما «بهشت و یادگار» و «سرشک و هنر» تنها آثاری بودند که به صورت کتاب در زمان زندگی خود گوران منتشر گردیدند.
گفتنیست همانگونه که «نیما یوشیج» در شعر فارسی، «توفیق» در شعر ترک و «ناظم الملائکه» در شعر عرب، تحول اساسی در مسیر شعر زبان خود ایجاد کردند. با تفاوت زمانی کم و همزمانی غریب در کوردستان عراق نیز این مهم توسط گوران و از راه آشنایی وی با نظریەها و ادبیات جدید غرب و از راه شاعران ترکیه حادث شد. قابل ذکر است کە شعر گوران در همان زمان و کمی بعد از مرگش باعث تحول عظیمی در موسیقی کوردی و ظهور خوانندگان آوانگاردی چون” قادر دیلان” گردید کە میتوان شروع گفتمان موسیقی شهری را بە شکل غالب و مسلط بە وی نسبت داد. بسیاری از اشعار گوران توسط خوانندگان مطرح کورد اجرا گردیدە کە جز ماندگارترین آثار موسیقی کوردی بە شمار میروند.
گوران هیچگاه بە صورت رسمی جانبداری و هواخواهی هیچ حزب سیاسی را اعلام ننمود و اما او هم همچون “ناظم حکمت” مشی چپ را دنبال میکرد.
گوران دو بار در سالهای ۱۹۵۱ و ۱۹۵۶ و در مجموع پنج سال متحمل حبس میشود. روزنامەی”شفق” کە وی بە اسم روزنامەی “صبح” ان را چاپ نمود و سردبیری بخش ادبی آن را بە عهده داشت یکی از بخشهای ادبی درخشان زمان خود محسوب میشود.
شعیب میرزایی
ــــــــــــــــــــ
پاییز، پاییز
عروس بلوند
من ملول و تو رنجیدهدل
هردو همدرد
من اشکم، تو بارانت
من نفسم ، تو باد سردت
من ملال ، تو ابر گریانت
تمام نمیشود ; فغانم , فغانت
هرگز هرگز
پاییز، پاییز
پاییز پاییز
گردن لخت و عور
من ملول ، تو رنجیده دل
هر دو هم قطار
هرگاه که گلی پژمرده میشود
اشک بریزیم
طلای درخت فرو میریزد اشک بریزیم
پرندەها دستە دستە کوچ میکنند اشک بریزیم
اشک بریزیم , اشک بریزیم و اشکهایمان را پاک
نکنیم
هرگز هرگز
پاییز پاییز