شعری از باقر یگانه

شعری از باقر یگانهباقر یگانه33

یاقلق تِکمه (دستمال ریزان)*

 

آتش رقص

شور پاها و حرارت گونه­ها (بیرون زده،

شور دست­ها

هوای به آتش کشیده و هرم در هم نفس ها     نفس­ها

پاها    پاها

دست­ها    دست­ها

دستمال­های رنگارنگ و کنج لب­ها

گوشه­ی چشمی     نیشگونی    این پایین

 

روی ماه خورشید را   تکه ابری   مدفون کرده

پشت چادرها    زمین­های سرخ آیش

 

کلاه­های نمدی در رفت و آمد

تیرک چادرها

همسر سرخ روی من

 

و صدای دور عبور و مرور ماشین­ها

 

در میانه   تکان سریع سرین­ها سرین­ها    بازوها بازوها

نرمه­ی گوش­ها

در میانه آتش شعله­ ور غبغب­ ها غبغب­ ها

نور تند روز و سایه­های گریزنده

در میانه در میانه در میانه

پایی بر سر علفی    دستی عرق کرده     پایی بر پایی    پایی

 

دود پاتیل­ها

رقص گمپل­ها و

بایداقِ تنها

دود پاتیل­ها

و پایی نامرئی که می­خواست در هم بکوبد سیه چادرها را

دود پاتیل­ها

 

این سفینه­ی متروک و

صدای دور سازها

 

در میانه     شعله­ های    نفس­ها

 

 

 

 

*

در انتهای برنامه رقص هلی برای اتمام برنامه دقایقی چند آهنگ تند و مخصوصی نواخته می شود که به همراه این آهنگ هنرمندان رقص به همراه حرکات سریع خود به گرد آتش حلقه ی دایره یا هاله را کوچک تر کرده ،دستمال ها را تقریبن موازی به سمت بالا حرکت می دهند و جا به جایی پاها به سمت مرکز دایره متمایل می شود و هر چه بر سرعت آهنگ افزوده شود به تحرک بیشتر و جمع شدن به مرکز دایره افزوده می گردد و سرانجام حرکات مسلسل وار تکرار می شوند و همه به مرکز میدان می رسند و با یک نوسان سریع آهنگ که شبیه کل زدن است ،رقص خاتمه می یابد

 

اشتراک گذاری:

مدیریت سایت

عضویت در خبرنامه

درخبرنامه ما عضو شوید