شعر حجم ( اسپاسمانتالیسم ) سبک شعر دیگر ایران است

espasmantalism( حجم‌گرایی) سبک شعر دیگر ایران است. .

جریان، خلق منظر جدیدی در بستر شعر است. خلق یک موقعیت تازه از زبان شعر، پوست‌اندازی در میان واژه‌هاست. همیشه در ادبیات هر دوره‌ای کسانی هستند که آگاهانه می‌خواهند جریان‌سازی کنند. مثل کف‌های کنار ساحل اندکی خودنمایی می‌کنند و بعد هیچ، اما آن‌هایی که دل به شعر داده‌اند هرگز سلیقه خود را به کسی تحمیل نکرده‌اند و تن به نظام استبدادی در ادبیات هیچ دوره‌ای نداده‌اند، کار خود را کردند و همیشه آزاد بوده‌اند و دیگران به دلیل فروتنی زیاد، آن‌ها را نمونه‌ی بارز یک جریان فکری می‌دانند که در آینده شعر ما تاثیرگذار بوده‌اند که هوش تازه را در جستجوی کشف تازه‌ی زبان در مکانیزم خیال تا امروز با خود آورده‌اند.

 شعر امروز ایران را شعر دهه چهل تغذیه می‌کند شعری که سمت و سوی مشاهده داشت و شاعران هوشمند را دعوت به فعالیت دوباره در سرایش شعر کرد تا ظرفیت‌های تازه‌ای از کلمات را وارد شعر کنند. چراکه هوش شاعران آوانگارد پشتوانه غنی دارد و مرز جستجوهای غیر اصیل و تکراری را درهم می‌ریزد. به همین دلیل است که در همه جا سر می‌کشد. دهه پنجاه و دهه هفتاد هر بار تلنگر بیداری به ذهن و زبان‌ها زده است چون شاعران حجم زبانی بی‌مرز و ذهنیتی مستقل دارند .

شعر حجم، رسالتی را که در غنی‌کردن زبان با خود دارد، تا آخر ادامه می‌دهد از ذهن‌های تنبل توقعی نداریم که دچار تلائم و سرگشتگی شدند و گرفتار بحران و از اصل خود دورافتاده‌اند، آن‌ها زاینده تفکر نبوده‌اند و از جریانات روز مدرنیزم جهان دور افتاده‌اند، زمانی که همه‌ی هستی انسان ترنم دستیابی به معرفت است توقعی نیست که بی‌معرفت‌ها نصیبی از آن ندارند. اما مشخصه‌های شاعران حجم را می‌توانید در “هلاک عقل” رویایی بخوانید. در شعر حجم و یا هر شعر مدرن و آوانگارد علامت‌ها و نشانه‌هایی وجود دارد تا یک موقعیت در موقعیتی دیگر خلق شود و پیش‌زمینه‌ای باشد برای درک و دریافت سرعت در مکانیزم خیال، نه در سطح که در عمق ابعاد سه‌گانه و شعر حجم زنده‌ترین چیزی است که به انتخاب زمان همیشه باز است.

نسبت‌هایی بین زمان و اشیا وجود دارد که هویت زبانی شاعران را می‌سازد. چون شعر حیات تازه زبان است و کانون مقاومت زبان‌های زنده دنیا! کثرت گسترده از حضور فیزیکی پدیده‌ها بدل به وحدتی از متافیزیک می‌شود که بحران تازه‌ای برای درک جدید از زبان شعر ایجاد می‌کند.

تحریک زبان علیه زبان، زدودن عادت، کاربرد ایجاز، خلق پرسپکتیو در شعر و مهم‌تر “اتفاق” که شاعر حجم را به سمت ژرف‌ساخت شعر هدایت می‌کند، گردشی آگاهانه در زاویه‌ی دید شاعر، طی طریق برای رسیدن به یک فاکتور استعلایی در رسیدن به علت غایی (دیدار + طلب) «-» (طلب + غیاب) «-» همزادکردن طلیعه‌ی تازه زبانی در معرفت. مناسباتی که زمینه دیدار را فراهم می‌کند تا حذف غیاب صورت گیرد و “من سوم” در زبان شاعر خلق شود.

شعر حجم رفتار خود را به کسی تلقین نمی‌کند هر کس می‌تواند به تغییر واقعیت بپردازد و در آن تصرف کند و کشف حجم کند، شاعر حرفه‌ای کسی هست که در اداره‌کردن کلمه مهارت داشته باشد. امروز باید قبول کنیم که در عادت ستیزی مشکل داریم همه شاعران آوانگارد این گونه‌اند، ما در عبور میان فاصله‌هاست که خلق واقعیت می‌کنیم. توقف فیزیکی از جهان اشیا موجب می‌شود که ما واقعیت مفهومی شیئی را عوض کنیم و گرنه مجبور به پذیرش چیزهایی هستیم که در اطراف ما وجود دارد به نظر می‌رسد فعال‌ترین گروهی که در زمینه شعر فعالیت دارند همین گروه باشند که از فرصت‌ها بهترین استفاده را به نفع شعر به احترام مخاطبان خود دنبال می‌کنند.

 شعر حادثه‌ای است که در فضای ذهنی ایجاد می‌شود به همان صورتی‌که در فضای صفحه سر در می‌آورد و خلق حادثه می‌کند به صورت نوشتاری خود را نشان می‌دهد. مکان شعر در فضای ذهنی اتفاق می‌شود. برای تامل و مشاهده برای دست‌یافتن به آغاز و انجام از همین جاست که فاصله‌ای بین فضای خطی و ذهنی ایجاد می‌شود که خلق حجم می‌کند و قائم به ذاتِ خود می‌شود. چون فضای حجم خوانش ذهنی می‌سازد، که تکه‌های تعالی در آن کم نیستند.

منصور خورشیدی

ده خرداد ۱۳۹۱

اشتراک گذاری: