چند شعر از نامیق هورامی ترجمه:محمد طرغه

چند شعر از نامیق هورامی

ترجمه:محمد طرغه

        ۱

بس سرشارم از تو

خود را به خویشتن راه نیست

 

         ۲

بگیر دست تنهایم را

نابیناست خیابان

 

         ۳

برگ دیوانە است

پاییز دمان

رها می کند آغوش را

 

     ۴

ترانه غمگینیست

               راه

نمی شنوی؟

 

    ۵

بسا کە تعجیل بودی در رفتن

سایەت جا ماند

 

 

خواب حقیقت نما

 

از درون عاطفه ی زنی آمدەام … خدایا

می خواهم حسم را

به درون عاطفەی بهاری

بیامیزم

کە تراوشش زان منست و

آب حیات انارش نیز!

گشودەام سرزمینش را

و بستن دیگر محال!

 

سالنامه ی باغچه ام

به رنگ بهاری تغییر کرد

تو گویی پاییز آزردە نشود؟

عاصی پرندەایی را، خانگی کردم

تو گویی قفس شادمان نگردد؟

دیم روحی را آبی کردم

و ترانە غریبی را آشتی

و یاد گرفتم آواز را

و پراواز را

زان دوستان صدر نشین

اینت! سرزمین من

پرواز دران فرود است و

فرود دران پرواز…..

اینست سرزمین شعر من!

 

 

اشتراک گذاری: