چارلز برنشتین، شاعر، مقاله نویس، نظریه پرداز و پژوهشگر، در سال ۱۹۵۰ در شهر نیویورک متولد شد. او از بنیانگذاران و پیشروان شعر زبان (LANGUAGE Poetry) است.
کار شاعرانه ی برنشتین بررسی استفاده گسترده از زبان در بافت های اجتماعی گوناگون است. شعر او ترکیبی از زبان سیاست، فرهنگ عامه، تبلیغات، اصطلاحات ادبی و هزاران راه دیگر است تا نشان دهد که زبان و فرهنگ، متقابل، سازنده و وابسته اند.
بین سالهای ۱۹۷۸-۱۹۸۱، به چاپ مجله L = A = N = G = U = A = G = E پرداخت و در آن مرزبندی میان شعر و نقد شعر را انکار می کرد.
وی هم اکنون استاد ممتاز دانشکده ادبیات انگلیسی و ادبیات تطبیقی دونالد تی ریگان در دانشگاه پنسیلوانیا است و از مهمترین کارهای وی در این دانشگاه می توان به ایجاد بانک صوتی اشعار اشاره کرد.
برنشتین پس از چاپ آثار فراوان به صورت مستقل و انتشار اشعارش در بیش از ۵۰۰ نشریه مختلف و کسب چندین جایزه معتبر در زمینه شعر، در سال ۲۰۰۶ به عنوان عضو آکادمی علوم و هنرهای آمریکا پذیرفته شد.
شعر «این اسب ها بالا و پایین نمی روند» در مجموعه شعر او با عنوان «با ساسله» (with strings) در سال ۲۰۰۱ توسط انتشارات دانشگاه شیکاگو منتشر شد.
این اسب ها بالا و پایین نمی روند
چارلز برنشتین
ترجمه: سید مصطفی جهانبخت
گفت و گو رویایی است که از آن
نمی توانیم بیدار شویم.
سگ می بوید خاک را
تا ببیند که اشتباهی هست.
کم کم گروه ها گرد می آیند
قوری ها منفجر می شوند،
ستاره ها توضیح می دهند.
ملوان مشنگ به ما می گوید که کشتی
که او ساخته بود شکست،
آسمان یاری می دهد کودنی را
که به جای نفخ کردگان می لرزد.
دو قدم به جلو بردار، در نیمه راه خواهی بود
غریبهمی خندد، به تماشای توشه ی تو!
چشم ها هراسان به جست و جوی سایه ای که می آید
چون سطل هایی از شربت لیمو.
پلی که در پی اش بودید پاره شده است؛
مهم نیست، فکرش را نکنید.
تونل را بیازمایید از هر جهت
-استراحت کنید، توربافی کنید.
These Horses Do Not Move Up and Down
Charles Bernstein
Dialogue’s a dream from which
We cannot wake. The dog sniffs
Dirt to see if there is some mistake.
Little by little crowds gather round
Teapots explode, asterisks expound.
The silly sailor says to us the ship
He built is broke, Heaven help the
Nincompoop who shakes instead of bloats.
Take two steps forward, you’re halfway there
Xeno’s laughing, watching your bag!
Eyes in terror seek the shade that comes
Like buckets of lemonade. The bridge you sought
Is torn; no matter, never mind. Try the tunnel
Anyway – take a break, build a flake.