شعری از اکتاویو پاز ترجمه: ناصر تنها

شعری از اکتاویو پاز

ترجمه: ناصر تنها

 

دستی،مال چه کسی؟

پوستی آبی، ناخنی سرخ

با تخته رنگ دردست.

و دست آینه اش می گرداند

و در آینه تجلی چشمانت

و چشمانت درخت و مه و تپه می شود

کوره راهی که میپیچد بین دو صف

تلمیح و کنایه

ازاین کوره راه به دهانت میرسم

سرچشمه نوزادگی حقیقت.

 


UNA MANO-DE QUIEN?
LA PIEL AZUL,LAS UNAS ROJAS
SOSTIENE UNA PALETA.
Y LA MANO LA CONVIERTE EN ESPEJO
Y EN EL ESPEJO APARECEN TUS OJOS
Y TUS OJOS SE VUELVEN ARBOLES,NUBES,COLINAS.
UN SENDERO SERPEA ENTRE LA DOBLE HILERA
DE LAS INSINUACIONES Y LAS ALUSIONES.
POR ESE SENDERO LLEGO A TU BOCA

 

اشتراک گذاری: