دو شعر از: گیوم آپولینر ترجمه: شادی سابُجی
آه ای لذتِ طبیعی….
آه ای لذت طبیعی
که برای انسان پادشاه هستید
و در نقشه های پادشاهی انسان
جامه بر تن کرده ایی
رودخانه ها همچون سنجاقی فولادی
شبیه رگ های تو هستند
که در آن امواج فریبنده ی چشمهات
جاری است
همچون دهانه ی آتشفشانی به خواب رفته اما خاموش ناشده
این اندام جنسی تو
چروک خورده و قهوه ایی رنگ، همچون گل رزی خشکیده
و پاهایی درون دریا
در خلیجی شاد زنا می کنم
و این است که آزادی را دوست دارم
و می خواهم که آزادی قانون دیگران باشد
اما دشمن آزادی های دیگر هستم
*: کلیه ی حقوق این ترجمه متعلق به مترجم است و هر گونه کپی برداری از آن بدون ذکر مترجم ممنوع می باشد.
Ô naturel désir…
Ô naturel désir pour l’homme être roi
On est revêtu de la carte de son royaume
Les fleuves sont des épingles d’acier semblables à tes veines où roule l’onde trompeuse de tes yeux
Le cratère d’un volcan qui sommeille mais n’est pas éteint
C’est ton sexe brun et plissé comme une rose sèche
Et les pieds dans la mer je fornique un golfe heureux
C’est ainsi que je l’aime la liberté
Et je veux qu’elle seule soit la loi des autres
Mais je suis l’ennemi des autres libertés
بانو
تق تق
مردی درش را بسته است
نیلوفرهای باغ پژمرده شده اند
پس این مرگ چیست که حکمفرماست
تازگی تو به درت کوبیده ایی
و کوره راهی، کوره راهی
و موشی کوچک
*: کلیه ی حقوق این ترجمه متعلق به مترجم است و هر گونه کپی برداری از آن بدون ذکر مترجم ممنوع می باشد.
Dame
Toc toc Il a fermé sa porte
Les lys du jardin sont flétris
Quel est donc ce mort qu’on emporte
Tu viens de toquer à sa porte
Et trotte trotte
La petite souris
ا