منطق و نظریه ی ادبی در شعر فارسی
رضا روشنی
انتشارات داستان
چاپ اول
تیراژ: ۱۰۰۰
تهران۱۳۹۳
ما در این سال ها بیش از آنکه نیاز به توضیح وتفسیر داشته باشیم نیاز به پر سش های بنیادین داریم این کتاب و کتاب هایی از این دست برای ما وجامعه ی ادبی ما غنیمتی هستند کتاب هایی که ما را با پرسش هایی جدی و جدید روبر می کنند که مجبور می شویم در باب آن ها تامل کنیم.اگر هر کتابی یک جمله داشته باشد که همه ی کتاب حول حور آن باشد.سوال رضا روشنی در”منطق نظریه ادبی” این است که آیا متون ادبی – متون شعری-از یک منطق خاص پیروی می کنند ؟آیا منطقی هست که با آن بتوان بین یک محصول ادبی و غیر ادبی تمایز قائل شد؟او خود در مقدمه ی کتابش می نویسد: «هدف از این نوشته آن گونه که از اسمش بر می آید،به چالش کشیدن ادبیت از یک سو و تبیین منطق ادبی از سوی دیگر است .در این نوشته سعی شده است تا با نگاهی به سه نظام معرفت شناسانه سنتی،مدرن و پسامدرن،ضمن نشان دادن مبتلائات وتناقضات هریک آنان، چشم اندازی از منطق ونظریه ادبی را فرا روی مخاطبان شعر فارسی بگذارد.»
کتاب در شش فصل،شامل نظام های معرفت شناسانه ی ادبی، تاملاتی پیرامون سنت ادبی، موانع سر راه نظریه ادبی، تاملاتی پیرامون مدرنیسم وشعر نیمایی،تاملاتی پیرامون پسامدرنیسم و در فصل انتهایی با عنوان نظریه دیگرگونه ادبی ،کوشیده که پرسش کلیدی خود را پیش ببرد.