رمان «شاید دیگری»: پروانه شفیعی نیا
رمان «شاید دیگری» از تازه های نشر است که این روزها از سوی انتشارات روزگار وارد بازار کتاب شده است. پروانه شفیعی نیا، نویسنده جوان رمان «شاید دیگری»، در این کتاب از نگاهی دیگر به زندگی شهری و شهرنشینی در کلان شهری چون تهران پرداخته است و تلاش دارد تا از درون آدم های طبقه های مختلف، چگونگی و چرایی روابط انسان های امروزی را بازگو کند.
در یک نگاه کلی می توان این رمان را نوعی رمان خودمردم نگاری ادبی دانست. زیرا بر اساس نگاه مردمی نویسنده و تجربه وی از دنیای واقع روایت شده است. نویسنده در این رمان با شیوه ای نو به بیان شخصیت های رمانش می پردازد. ساختار چندژانری، دگرتاویلی و چند صدایی از ویژگی های برجسته این کتاب است. این رمان، یک داستان “ضد روایی” و ساختار آن فاقد پلات یا خط سیر واحد می باشد؛ و بر پایه ی سرگردانی روایی و تابو شکنی از فضاسازی کلاسیک و همچنین استفاده از جزئیات روزمره نما ساخته شده است. چیزی که رمان را برجستگی می دهد بازنمایی جزئیات زندگی روزمره شهری، روابط انسان های امروزی با یک نسل پیش و چگونگی این نگاه و نگرش است.
«شاید دیگری» رمانی است ۱۶۶ صفحه ای و در چهار فصل، که چهار شخصیت اصلی آن در هر فصل از آن زندگی شان در تهران را از زبان خودشان روایت می کنند. رمان «شاید دیگری» اما یک داستان جالب است که در آن از یک تکنیک قصه گویی خاص استفاده شده است. در چهار فصل کتاب، در هر فصل یکی از قهرمانان به شیوه ی اول شخص، داستان را روایت کرده و قصه را به سهم خود جلو می برد! یعنی این جالب ترین قسمت کار است.
بخش نخست رمان «شاید دیگری» از زبان دختری روایت می شود که در طول یک روز، میان خیال و واقعیت در رفت و آمد است، و در خلال آشفتگی های ذهنی و یادآوری خاطراتش، اتفاقات مهم زندگی اش وعشق نافرجامش را بازمی گوید. اتفاقاتی که کلید آشتی راوی با وضع کنونی زندگی اش، هستند. این بخش بهترین و طولانی ترین بخش رمان است.
محمد راد در فصل دوم از فراز و نشیبهای زندگیاش میگوید و از دل نگرانی هایی که نسبت به دخترش، معصومه دارد و تلاش می کند تعادلی منطقی بین دنیای خود و دنیای نوساخته دخترش برقرار کند.
«زهرا» در بخش سوم رمان دغدغه هایش را واگویه می کند و می کوشید زندگی آشفته گذشته اش را در لابه لای زندگی کنونی-اش جا دهد و پنهان کند.
رمان با روایت سپیده، یک دختر جوان دانشجو ختم می شود که نمی تواند تناسبی ببندد بین دنیای کوچک خود و وسعت دنیای بیرونش. فصل چهارم شخصیت آسیبپذیردختری از طبقه متوسط روستایی امروز را روایت می کنند. سپیده مقطعی از زندگی خود را قربانی تقلید کورکورانه از معصومه و گذشته او کرده است و با پی بردن به واقعیت چاره ای نمی بیند جز خودکشی، که این عمل نسنجیده نیز ناکارآمد است و بیش از پیش او را سرگردان دنیای خود می کند. سپیده در این فصل بیانگر روحیه سرکش و ماجراجو و هیجان طلبی است.