گاومیش با طعم غلیظ سورالیسم
نگاهی به شعر «نگهبان آب ها» از کورش کرمپور
رضا روشنی
واژگان کلیدی:
سورالیسم، گاو،ارودیسور اناهیتا، تیشتر،فرم
شاید چندان بی راه نیست، این حرف اسکاروایلد که گفته شعر اسلحه ای نهانی، خطرناک و دقیق است. از چه رو چنین حرفی بی راه نیست؟ از این رو که چنین حرفی خود به معنای دقیق کلمه، دقیق و خطرناک است. اما به چه دلیل خطرناک؟ به این دلیل که شعر ضد مدینه فاضله، ضد شعور متعارف و ضد میانمایگی است. به این دلیل روشن که شعر پوشیده و پوشاننده را اشکار می سازد. بله حرف اسکارایلد حرفی دقیق و ارزشمند است، بویژه در روزگار ما که مافیای سرمایه داری شعر را به سطح لوازم ارایشی و بهداشتی تنزل جایگاه داده است. و اسفبارتر اینکه شاعران امروز به جای اشکارگردانی روح غالبا درگیر بازی های فرمی،خط و خال اندازی و مشاطه گری هستند. شعر واقعی بیش از انکه فرم و صرفا فرم و بازی در سطح و روساخت باشد ، غور کردن در اعماق و ژرفاست همانجا که صحنه رقص و ارایش روح است. شعر به تعبیر فرمالیست ها سخنی خود ارجاعست، این خود ارجاعی بسی حایز اهمیت است، از این جهت که ما را از مقدمه چینی های بی مورد برای ارایه کردن تعریفی از شعر بی نیاز می سازد. بدیهی است که شعر واقعی تعریف ندارد، خود تعریف ساز است. بدیهی است که شعر نه کنشی اخلاقی ست، نه کنشی تعلیمی و نه برداشتی مطابق با واقعیت امور (ص ۲۵,منطق و نظریه ادبی) اما شعر همه ی این ها بوده و هست و همین تناقض است که شعر را به طرزی باور نکردنی خطرناک می سازد.این یعنی نوعی طاس بازی،نوعی جوکربازی،این یعنی نوعی تعلیق،یعنی نوعی هستی و حضوری سایه وار و ویروس وار از شعر در تمامی صورت های ممکن. شعر واقعی همین بوده و گویی که خواهد بود. شعر واقعی همیشه تجسم شیطان است. در شعر واقعی ما شاهد زایشی شیطانی هستیم، شاهد چشم سومی،شاهد شاهدی همه جایی و در عین حال هیچ جایی، شاهد فرزندی ناخلف که جهان را نه به گندم که به جویی می فروشد.
شعر (نگهبان آبها) ازکورش کرم پور چنین شعریست، شعریست که از چنین ویژگی هایی بهره مند است. اما چرا من این عنوان را در مورد شعر نگهبان اب ها به کار می برم؟ برای انکه طرحی از پاسخ را فراروی بگذارم به ناگزیر به جنبش سورالیسم گریزی می زنم.
۲٫٫
سورالیسم
شعر( نگهبان اب ها )در کلیت ان یک اثر سورالیستی است.اثری با مجموعه ای از تصاویر که حول محور گاو/گاومیش شکل گرفته است. اما جدا از گاو که کانون این شعر است،دلایل دیگری هم وجود دارد،که من این شعر را اثری سورالیستی می نامم که از عمده ترین انها می توانم به خودکاری روح، تداعی،رویابافی،واقعیت گریزی و….اشاره نمود. یک اثر هنری قابل، صحنه ایست از تظاهرات روح و این دریافتی ست عمیقا سورالیستی. سورالیسم جنبشی بود که در فرانسه پا گرفت.اندره بروتن و تریستان تزار بانیان این جنبش بودند که به سال ۱۹۲۴بیانیه به همین نام و عنوان انتشار دادند. از عمده ترین مشخصات جنبش سورالیست می توان به واقعیت گریزی، تداعیگری،توجه به قدرت مطلقه رویا و عدم تمایز بین عقل وجنون،خودکاری روح، احساس شگفتی،در امیزی زمان حال و گذشته اشاره کرد. بروتن می گوید سورالیسم (…کوشیده است سیم هادی میان دنیاهای پراکنده بیداری و دنیای خواب،دنیای واقع درونی و بیرونی،دنیای عقل و دنیای جنون برقرار سازد……ص۵۳۲) و نیز امده که (…..کلمه سورالیسم بیان کننده ی اراده تعمق در واقعیت و اگاهی صریح و نیز پرشور جهان محسوس است..(رجوع شود به کتاب بنیاد شعرنو در فرانسه و پیوند ان با شعر فارسی، صص۵۳۱/۵۳۳)
۳
با این مقدمه می رویم به سراغ شعر (نگهبان اب ها) می خواهیم ببینیم که این شعر چگونه اثریست؟ مولفه های ان کدامند؟ تمهیدات ان چه می باشند؟ و کار/شعر شاعر چگونه است؟ نگهبان اب ها در کلیت ان، اثریست بلند و غیرصریح با چهل تیکه از رویا و واقعیت که با هم به یک تصویر عظیم سورالیستی شکل داده اند. گفتیم که گاو/گاومیش کانون این تصویر است. از همین رو برای درک ماهیت این تصویر لازم است که نخست در چیستی و چگونگی مفهوم گاو تاملی کرد.می دانیم گاو موجودی دووجهی است،یک وجه گاو به اسطوره برمی گردد و وجه دیگرش به نماد. در شعر نگهبان اب ها، گاو/گاومیش جمع نماد و اسطوره است، ان هم در تصویری واحد از گاو/انسان، تصویری که البته چندان در فرهنگ ما بی ریشه نیست و نمونه ان در ورودگاه (دروازه ملل) تخت جمشید دیده می شود.نیز گاو یکی از عناصر اصلی ایین مرموز مهر است. در این ایین گاو قربانی می شود تا هستی زاییده و ابادان شود و خون گاو در واقع تجسم زایندگی و پایندگی است،این معنا و مفهوم خواه اگاهانه و خواه نااگاهانه در شعر نگهبان اب ها هم وجود دارد. در این شعر ما از طریق عناصری چون خون، قصاب،چنگک،چشم درشت،شاخ شکسته،قلب شکسته، و….. به تصویری از گاو/شاعر می رسیم. این عناصر چشم اندازی واحد را به نمایش می گذارند،چشم اندازی که در ان گاو و شاعر هر دو قربانی می شوند، و در نهایت خون این دو به پای رازی عظیم و کیهانی ریخته می شود.
۴٫ در بندهش( کتاب افرینش) ما با سه افریده روبرو هستیم، کوه دایتی، گاو یکتا و کیومرث. این خلقت همزمان گاو و انسان احتمالا بدین معناست که این دو _ انسان و گاو هم همسنگ اند. جدایی از این بحث که این تاثیر ایین مهر بر ایین زرتشتی ست و یا که سنتز و باز اندیشی در این میانه صورت گرفته است، یک نکته قابل انکار نیست و ان نقش گاو در اندیشه ایرانیست. بجز گاو یکتا، گاوهای مهم دیگری هم در تاریخ اندیشگی ما وجود دارد. از این گاوها یکی گاو ورزاست که در کشاورزی نقش دارد و دیگر گاو پرمایه همان گاوی که فریدون را پروارنیده و داستانش مفصل در شاهنامه هست. نیز به همان اندازه که گاو در اندیشه ایرانی اهمیت داشته اب نیز اهمیت داشته است. شاعر مورد بحث ما هم کسی است که او خود را نگهبان اب ها معرفی می کند. و در مورد اهمیت اب در اندیشه ایرانی اینکه ما(آبرت/Abret/ص ۲۱۴اسطوره های ایرانی ) موبد را داریم که خدمت کار اب زمان مراسم مذهبی است. و اینکه در گهنبار زرتشتی ( مدیوشم/medioshem-اساطیر ایرانی.ص۱۵۸ ) را داریم دومین گهنبار که روز افرینش اب می باشد. واینکه (برز یزد/اپم نپات apam napat فرزند اب /ص۸۵/اسطوره های ایرانی ) را داریم. و بیشتر از این ایزد تیشتر را داریم،ایزد باران اوری که با دیو خشکسالی نبرد می کند و بیشتر و مهمتر اینکه ما میترا را داریم که نگهبان اب هاست.با این محاسبات کل شعر (نگهبان اب ها)
یک تصویر کیهانی است، تصویری از پاکی و تطهیر.
۵-فرم
متاسفانه ضعف فرمی در اشعار امروزی کاملا مشهود است تا جاییکه می توان گفت این مسله یکی از گرفتاری های شعر امروز است. قاعدتا یک اثر جدی بدون فرم نمی تواند باشد. منظور از فرم مجموعه تمهیدات به کار گرفته شده در یک اثر است که به ان اثر انضباط، نظم و زیبایی می بخشند. شعر نگهبان اب ها شعریست با فرمی متناسب و متعادل، فرم این شعر نه خیلی شل و گل و گشاد است و نه خیلی تنگ و چسبان.از مولفه های فرمی این اثر می توان به موارد زیر اشاره کرد.
الف)روایت
نگهبان اب ها، شعری روایتمند است، روایتی که بین زمان حال و گذشته نوسان دارد، و اغاز و پایانش به خوبی به هم چفت و بست شده است. این شعر با یک خبر ساده شروع می شود و شروع و پایانش چنین است.
حتما بادها خبری اورده اند
که من با دو شاخ بزرگ ومن با تو چشم بزرگ
از چولان ها برمی خیزم
حتما بادها خبری اورده اند
که من با دو شاخ بزرگ و من با دو چشم بزرگ
از شط بیرون می زنم…….
تمام این شعر
با یک چشم گاو سروده شد
چشم دیگر من ناموس من بود
شاعر در پیشبرد روایتش بیشتر از عنصر تداعی بهره می گیرد، کمتر خبر و گزارش می دهد،بیشتر تصویر ارایه می کند. او با استفاده از تمهیداتی چون تداعی، فلش بک، تصاویر دیجیتالی، ارجاع، لحن گردانی روایت بلندش را پیش برده و به نسبت خوبی ان را محکم و استوار نموده است. عنصر روایت را در این بندها را ببینید.
/ما شاخ هایی بودیم که می شکستیم و تیزتر
چشم هایی که می گریستیم و چشم تر
قلب هایی که می شکستیم و قلب تر……….ع
/انفجار صداها را تکان می داد
موتورهونداها…تیرها….نورها….مردم ها….نورها….شعارها….
/من در مسیر اولین گلوله ای که به سمت ابادان می رفت جوانی ام را به یاد می اورم…..
/سنجاقک روی شاخ شکسته من
زیبایی ظهر را ادامه می داد
در ابادان ۱۳۶۸…….
/در عکسی تیرخورده ظهور می کنم/در حلقه ی خون…..
/عکس به ظهور خودش در مرگ ادامه می داد…….
/از نگاه های ما رد می شدند نورها،ضدنورها…..
/وتصویری قدیم از ابادان در برابر چشمم بود…….
/می خواستم به تو نگاه کنم/انفجارها صحنه را تکان می دادند/می خواستم به صدای صدای تو گوش کنم/انفجارها صدا را تکان می دادند……
/من این شاعر راقبلا جایی دیده ام
من این چماق را قبلا جایی دیده ام
_لحن گردانی
شاعر به لحن توجه دارد، به این موضوع که اثری این اندازه بلند می تواند برای مخاطبان ملال اور باشد.از همین رو از تمهیدات کندکننده و تند کنند در اثرش بهره می گیرد، یکی از این تمهیدات پس و پیش کردن افعال و دیگری استفاده از ابیات کوتاه و بلند در کنار هم و نیز استفاده از پاگرهای به موقع است. موارد زیر را ببینید.
/بیرون بزنید شاخ های من از احمداباد
بیرون بزنند از چرخ های بیست وهشت
بیرون بزنند از دروازه های شهر
بیرون بزنند از دست های مردم….
و یا
/شاخ های من در دستان کشاورزان باد…
در اب ها معلق باد
شاخ های من در اسمان شهر معلق باد…..
_نغمه حروف
شاعر شعر نگهبان اب ها،در اثرش به نغمه حروف نیز توجه دارد. بنا بر طبیعت کلام از حروف خاصی استفاده کرده است، حرف (شین) یکی از این موارد است. او با استفاده از این حرف خشونت، اصطکاک و درد را به بدنه شعر تزریق کرده است، واژگانی چون ( شاخ،گاومیش، شط،چشم، شکستن،پالایشگاه، شور،شکسته،شب،کشاورزان،شهر،تشنگی،خشم و…..در راستای چنین هدفی است.از دیگر تمهیدات (شعر نگهبان اب ها )می توان به حذف به قرینه اشاره کرد، که نمونه اش در بند زیر می بینیم.
گاومیشی با شاخی شکسته که قبلا قلبم بود
در این بند از شعر، صفت (شکسته ) دو کاربرد دارد، هم برای شاخه کاربرد دارد و هم برای قلب. نکته این جاست که این صفت به قرینه برای قلب حذف شده است. این یعنی استفاده دو گانه از یک صفت،این یعنی رعایت اقتصاد کلمه، این یعنی معماری کردن شعر.
_تاثیرپذیری
حس می شود رگه هایی از شعر فروغ در (شعر نگهبان اب ها)دیده می شود.با این توضیح که این تاثیرپذیری ضعیف و کمرنگ است و می شود گفت ما نوعی کورش غنی شده داریم، کورشی که هرچند به روایت فروغ بی نظر نیست اما توانسته کار/شعر فروغ را در کار/شعر خودش هضم و جذب و مستحیل نماید.بندهای از این دست، این تاثیرپذیری و انطباق را نشان می دهد.
.
/شب بود و تنم ادامه تاریکی…..
/می خواستم به صدای صدا تو گوش کنم….
/انفجار صدا را تکان می داد…..
/با تاریکی بدنم شبی شدم…..
منابع
-اساطیر ایران باستان،عصمت عرب گلپایگانی،انتشارات هیرمند،چاپ سوم۱۳۹۴
-بنیاد شعر نو در فرانسه و پیوند ان با شعر فارسی،دکترحسن هنرمندی،نشر زوار،چاپ اول ۱۳۵۰
-منطق و نظریه ادبی در شعر فارسی،رضا روشنی،نشر داستان،چاپ اول۱۳۹۳