.
..
.
.
انور عباسی (هرس) شاعر و نویسندە متولد سال ۱۳۶۵ در شهر سقز شرق کوردستان و هم اکنون مقیم شهر استکهلم سوئد است.
عباسی اولین مجموعە شعر خود را تحت عنوان “خودی از خودهای گم شدە” را در سال ۲۰۱۵ و مجموعەی “شریان تابوت ” را کە بە زبان فارسی سرودە شدە را در سال ۲۰۱۹ در کشور سوئد بە چاپ رساند . همچنین کتب شعر” پنجاه و سە گل و پرچمی کە نمی ارزد” سال( ۲۰۲۰) و ”نگاه کوهستان و تجربهی پژواک” (۲۰۲۰) از دیگر مجموعه اشعار اوست.
سژین عنوان اولین رمان نامبردە است کە در سال (۲۰۱۸) درسوئد بە چاپ رسید و بە هر دو زبان فارسی و انگلیسی نیز ترجمە شدە است.
“شعر معاصر کوردی و حواشی آن” عنوان گفتگویی مفصل است کە دیار لطیف (روزنامەنگار) با انور عباسی انجام داده است کە در قالب یک کتاب مستقل در سال (۲۰۲۰) در سوئد بە چاپ رسید.
کتاب آنتولوژی “خطاب بە دیکتاتور” نام مجموعە شعر دیگریست کە بە همراه هفت شاعر ایرانی و به همت انور عباسی گرداوری و در سال ۲۰۲۰ در سوئد منتشر شد.
همچنین کتابی تحت عنوان “songs at a suitable frequency: from a 53hz whale” کە مشتمل بر ترجمەی انگلیسی ۲۲ شعر کوردی اوست از طرف انتشارات لاگرانژ در فرانسه بە چاپ رسیدە است.
لازم بە ذکر است کە در نبود یاکمبود رسانەهای مستقل ادبی “عباسی ” سایتی را تحت عنوان “هاوچەرخ” (معاصر) راەاندازی کردە و تاکنون نیز بە فعالیت خود ادامە میدهد. انور عباسی عضو انجمن جهانی قلم (pen) سوئد است.
با نگاهی کوتاه و گذرا میتوان عنوان داشت کە شعر انور عباسی (در بخشهایی) از یکطرف وفادار بە سنت روایی شعر جنوب کوردستان (شیرکو بیکس و… ) بودە و از طرف دیگر هیچگاه در قید و بند ساختار و گفتمان و فرم مسلط پیش از خود نبودە و تلاش کردە تا با ساختار زدایی از کلیشەها و ساختارهای مسلط و همچنین نگاه تازە بە فرم و کشف ساختارهای زبانی جدید و اهتمام دادن بە دغدغەهای زیستەی عصر خود شعری پیشرو و جسورانە را بیافریند.
گفتنی ست تا کنون چندین مقالە و یادداشت در حوزەی نقد از نامبردە در سایتها و نشریەهای متعدد بە چاپ رسیدە است.
در زیر ترجمەی چند شعر از وی را میخوانیم .
۱:
سفید
…
میخواهم این سفید بر تن زار زنندە را
این زنندە را
این زن زنندە را
از تن کە زار میزند این روزها کە شباند
در جنگی نابرابر
بە زیر کشم
بە زیر کشم این سفید زنندە را
کە صلح است
میخواهم بجنگم سرخ
سرخ برازندە
زمانش کە برسد
سرخ خواهم کرد هرچە سفید را
در جنگی کە نابرابرش میخواهم.
در جنگی کە سرخ است.
.
۲:
زهرخند
…
باید شعر میخواندم
تمام حضار هم منتظر همین بودند
متاسفانه
مسئولینی که جلوتر از همه نشسته بودند
باعث شدند آرزو کنم
به جای شعر
یک بمب همراه خودم داشتم
حالا هم که کت بسته در اختیار شما هستم
آرزو میکنم
این لبخند از روی لبم نرود.
.
.
۳:
نهیب
…
درندە فراموش نمیشود
بدر
در این دم
دم برار و بدر
دریدنی آنسان
کە دندان نیش شیری جوان
هرچند بە هیبت کفتاری وقیح
دریدنی آنسان
کە منقار عقابی تیز
هرچند بە هیبت کلاغی پست
دریدنی بدر در این شب دمان
کە فراموش نشوی
اینک قلب من
بدرآر و بدر
تا صبحی کە خواهدم دمید