شعری از بهزاد رحیمی

شعری از بهزاد رحیمی

گندم زار

کودک پنج ساله ای را
میان گندم زار دیده ای؟
غلت می خورد
سرود سر می دهد
و صدای خنده هایش در کوه می پیچد
تا می آید لذت را بفهمد
صدایش می زنند وقت رفتن است

گیسوانت
گندم زاری ست در امتداد دشت