رفتن به بالا
  • پنجشنبه - 2 شهریور 1391 - 07:31
  • کد خبر : ۷۳۴
  • چاپ خبر : دو شعر از مهتاب بازوند (غزل محض)

دو شعر از مهتاب بازوند (غزل محض)

مهتاب بازوند/ ۱۳۵۶

فعالیت ها:

کارشناس ارشد ادبیات فارسی

ویرایش متون ادبی

 بازوند یکی از بهترین چهره های  ” غزل محض ” به حساب می آید.


شعر اول:


بغضی شکست شانه ی مردان ایل را

دستی شکافت دامن دریای نیل را

وقتی که ظلمت ازسردنیا گذشته بود

در من دمید بار دگر جبرییل را

آرام بر تمام شعورم جوانه زدِ

آغاز کرد حادثه ای بی دلیل را

شاید مرا حقیقت این عشق بی دلیل

آن سان شهید کرد که “سید خلیل” را

من توی چار چوب جهان جا نمی شوم

کاری بکن که بشکنم این مستطیل را…

 

شعر دوم:

 

این واژگان هرآن چه که دارند می دهند

تا شعر ها مرا به تو پیوند می دهند

 حتی برای کشتنم این دشمنان هنوز

تنها مرا به جان تو سوگند می دهند

با این گدازه ها چه کنم؟دردهای من

بوی گدازه های دماوند می دهند!

از مادرت بپرس که در وادی شما

یک قلب واژگون شده را!چند می دهند

دیوانگی مجال غریبی است!عشق من!

زنجیر ها مدام مرا پند می دهند…

 

مهتاب بازوند/ ۱۳۵۶

فعالیت ها:

کارشناس ارشد ادبیات فارسی

ویرایش متون ادبی

 بازوند یکی از بهترین چهره های  ” غزل محض ” به حساب می آید.


شعر اول:


بغضی شکست شانه ی مردان ایل را

دستی شکافت دامن دریای نیل را

وقتی که ظلمت ازسردنیا گذشته بود

در من دمید بار دگر جبرییل را

آرام بر تمام شعورم جوانه زدِ

آغاز کرد حادثه ای بی دلیل را

شاید مرا حقیقت این عشق بی دلیل

آن سان شهید کرد که “سید خلیل” را

من توی چار چوب جهان جا نمی شوم

کاری بکن که بشکنم این مستطیل را…

 

شعر دوم:

 

این واژگان هرآن چه که دارند می دهند

تا شعر ها مرا به تو پیوند می دهند

 حتی برای کشتنم این دشمنان هنوز

تنها مرا به جان تو سوگند می دهند

با این گدازه ها چه کنم؟دردهای من

بوی گدازه های دماوند می دهند!

از مادرت بپرس که در وادی شما

یک قلب واژگون شده را!چند می دهند

دیوانگی مجال غریبی است!عشق من!

زنجیر ها مدام مرا پند می دهند…

 

اخبار مرتبط


ارسال دیدگاه


۱۷ دیدگاه برای “دو شعر از مهتاب بازوند (غزل محض)”

  • دیوانگی مجال غریبی ست……

    استفاده از عناصر طبیعت برای رساندن مفهومی انسانی زیبا بود.
    ممنونم

  • مرسی مهتاب عزیز

    این شعرها رو خیلی دوس دارم

  • سلام .
    به وبلاگ شما رفتم و اگه با حوصله نگاه کرده باشم نظرخواهی ها فعال نبودن تا احتمالا بشه دعوتی کرد یا چیزی گفت .
    وقتی قرار شد که شاعران چشمهاشون رو روی تخلص در بیت اخر ببندن بلافاصله مجددا قرار شد که با حرفهاشون شناخته بشن . حالا گاهی یکی سیمین میشد در غزلش اما نه صرفاً برای تبدیل کردن یک نام به یک امضا یا یک برند …
    می دونید خانم بازوند همین دو غزل که اینجا از شما خوندم کافیه تا شما رو در غزل باقی بگذاره بدون دعواهای سلسله ها و اداره جات و کلاغها …
    هستن کسانی که شعر می نویسند با “تشکر از مولفه های جنسی و سیگار” ، خب اینها هنوز به تخلص کردن های پی در پی احتیاج دارند .
    من غزل شما رو بیش از “دوست داشتم” …

  • شعرهای شما مثل همیشه پرشور
    ومن مثل همیشه شیفته و عاشقشون

  • سلام مهتاب عزیز

    خسته نباشید

    واقعا کارات عالیه واقعا

    کاش میشد به ما نزدیک تربودین تا فیس توفیس ازداناییهاتو استفاده کنیم

    من به همزمانی زندگیم با زندگی شما افتخار میکنم

    زنده باشی و پایدار

  • از شعرات یه چیز می فهمم
    شما خالق اثرید نه اثر شما خلق کند
    همیشه مهتاب در شب های شعر ما تابیده است
    او یک شاعر تمام عیار است
    با عیار ۱۸

  • خانوم برقرار باشید لذت بردم

  • با سلام شعر مهتاب جون عالیه اما میشه مهتاب رو بیشتر معرفی کنیدکه بچه کجان چون خانم بنده هم بازونداسم فامیل ایشونه شاید اصلاً با هم فامیلن

  • علي رضا حكيم says:

    باسلام برمهتاب
    غزلهای ناب تورا خواندم آفرین برتو

  • با عرض پوزش . آقای خورشیدی گفته بود قراره به زودی ( الان ۴ سال گذشت ) مانیفست شعر محض رو اعلام کنه . ما که نمیدانیم چیست ولا اینایی که اینجا میخونیم نوع ضعیف شده ( خیلی ضعیف شده ) غزل پست مدرنه مخصوصا اون چارپاره هاشون که بچه های تازه وارد کارگاه آقا سید مهدی موسوی نوشتند . اگه جوابی هستش میخونم

  • مثل اشعار صائب تبریزی هست

  • روحت شاد…و یادت گرامی

  • خدا رحمتشون کنه.جایگاهش بهشت باشه بعد از این همه زجر.چه دردهایی که نکشید.من توی بیمارستان باهاشون آشنا شدم .صداش هنوز توی گوشم هست.خدا رحمتشون کنه

  • مهتاب بازوند برای همیشه از میان ما رفت.
    مهتاب عزیز درگذشت و حالا بغض شانه دوستانش را شکسته.